جامعه شناسی چه دیدگاهی نسبت به مد و مدگرایی ایرانی دارد؟

یكی از چالش‌های اجتماعی، فرهنگی و دارای سویه های اقتصادی و سیاسی جامعه ما در چند دهه اخیر مد و مدگرایی بوده است. چالشی که چون هویتی نامعلوم و گرته برداری شده از فرهنگی بیگانه دارد ، اغلب در مورد کلیت آن شبهاتی جدی وجود دارد. برخی معتقدند جامعه به صورت افراطی درگیر مد شده‌است. از این منظر، گرایش به مد می‌تواند ارزش‌های جامعه را به خطر اندازد. در مقابل گروهی مد را بهانه ای برای نو شدن یا پویایی می بینند. پژوهشگر ایرنا در زمینه كاركردهای مد و پیامدهای گرایش به این پدیده با «فردین علیخواه»، جامعه شناس و تحلیلگر مسائل اجتماعی مصاحبه كرده‌است. از دید این جامعه‌شناس مد زمانی آسیب‌زا است كه به وسواس بدل شود و زندگی روزمره فرد را تحت تاثیر قرار دهد. در غیر این صورت می تواند عامل پویایی قرار گیرد. وی همچنین معتقد است علت گرایش افراطی به مد در زمینه جراحی زیبایی به مضیق بوده عرصه بروز و ظهور فردی در صحنه‌های متنوع جامعه باز می گردد. در ادامه متن كامل گفت و گو با علیخواه را می خوانیم؛ ** ایرنا: در باب مد و مدگرایی رویكردها و بحث های متفاوتی مطرح هست. پیش از ورود به بحث بفرمایید اساسا مد چیست؟ و آن را چه طور تعریف می كنند؟ *علیخواه: در یك نگاه اجمالی وقتی از مد حرف می زنیم به یك جریان غالب، هنجار مسلط، رفتاری كه تعداد زیادی از افراد متعلق به یك گروه اجتماعی آنرا اتخاذ می كنند و در كل به پدیده ای متداول اشاره می كنیم. معمولا مد به لباس اشاره دارد ولی باید گفت كه لزوما اینطور نیست و نباید مد را محدود به لباس كرد. همچنین سرعت گسترش و گذرا بودن مد، ویژگی ای است كه باید در تعریف آن مد نظر قرار داد. مدها می آیند و می روند. وقتی مد ماندگار شود به تدریج تبدیل به آداب و رسوم می گردد و لذا تعریف آن عوض می شود. ** ایرنا: همان طور كه می دانید، طیف های سنتی و محافظه كار جامعه در عرصه سیاست گذاری فرهنگی، مدهای جدید را همچون یك تهدید برای سنت ها و ارزش های جامعه تلقی می كنند، در مقابل برخی دیگر مد را عامل پویایی و تغییر جامعه یا راهی برای ابراز هویت افراد می دانند. آیا می توان گفت مد به صورت ذاتی مخرب یا سازنده است؟ اگر نه چه زمانی مخرب و چه زمانی سازنده است؟ *علیخواه: كلمه مدهای جدید در سوال شما نیاز به توضیح بیشتر دارد. نكته اول، موضع كلی طیف سنتی یا محافظه كار نسبت به مد است. ممكن است كه تفكری از اساس با پدیده مد شدن مشكل داشته باشد و ترجیح دهد كه هر آنچه هست بی كم و كاست بماند و تداوم یابد. این طیف ممكن است با هر آنچه كه تازه و جدید است مشكل داشته باشد چرا كه معتقد است وضع موجود را به هم خواهد ریخت. فكر كنم كه باید از این زاویه به مسأله نگاه كرد. ولی جدید یا قدیم بودن در صنعت مد مهم نیست. بسیاری از مدهای امروزی ریشه در دهه ها قبل دارند. مدهای مرده ممكن است دوباره احیاء و زنده شوند. مدها ممكن است بروند و چند سال بعد دوباره بازگردند. اما در خصوص بخش اصلی سوال شما، ببینید طبیعتا نمی توان مد را به صورت ذاتی مخرب یا سازنده دانست و چنین قضاوتی به زمینه های مختلفی بستگی دارد. بسیاری از لباس ها یا رفتارهایی كه ما امروزه داریم و آنها را مناسب فرض می كنیم در زمان خودشان احتمالا نخست در قالب مد وارد جامعه شده اند و بعد برخی از آنها ماندگاری یافته اند. بسا اینكه برخی از آن‌ها در زمان ورودشان ضد سنت یا آداب و رسوم تلقی شده‌اند. به این دلیل می‌گویم مد را نمی توان ذاتا مخرب دانست چون در كل مد یكی از عوامل پویایی اجتماعی و در سطح فردی، پاسخ به جستجوی تازگی و نو شدن است. با این وجود باید توجه كرد كه مد زمانی می‌تواند مخرب تلقی شود كه مانند هر پدیده دیگری، تبدیل به دغدغه فرد در زندگی روزمره، وسواس و مشوق چرخه مصرف گرایی باشد. منظور زمانی است كه فرد تمامی فرصت‌ها و اوقات خود را در مد و برای مد صرف كند. همچنین پرسش در خصوص تطابق مدهای جدید با هنجارهای اجتماعی حاكم جوامع نیز مطرح است. آیا مد جدید موجب هنجارشكنی می‌شود یا در راستای هنجارهای موجود در جامعه است؟ ** ایرنا: برخی معتقدند مدگرایی در جامعه ما جنبه بیمارگونه و افراطی دارد و معمولا جراحی‌های زیبایی را در این زمینه مثال می زنند. آیا شما موافق این ادعا هستید؟ یا گرایش به مد را به صورت كلی نرمال می دانید؟ اگر بیمارگونه است ریشه ها و دلایل آن را چه چیزی می دانید؟ *علیخواه: با گزاره مدگرایی افراطی در زمینه جراحی های زیبایی موافقم ولی با سایر اقسام و اشكال مد نه. ما هنوز در كشورمان صنعت مد به معنای آنچه كه در كشورهای دیگر حاكم است نداریم. صنعت مد صنعت پولساز و بزرگی است، این صنعت مجلات و تلویزیون‌های بیست و چهارساعته، مدل‌ها، طراحان، تبلیغات و كارخانه‌های تولیدی خودش را دارد. نكته دیگر آنكه گرایش به مد سرزنش‌آمیز نیست. مد می‌تواند زندگی را از یكنواختی بیرون بیاورد. می تواند حس اعتماد بنفس را در افراد تقویت كند. ولی باید توجه داشت كه گرایش به مد با چه قیمتی و با چه شرایطی؟ اگر تبدیل به وسواس شخصی شود آسیب زاست. متأسفانه موضوعی نظیر جراحی‌های زیبایی در كشور ما به جریان زندگی روزمره رسوخ كرده است. پدیده‌ای كه در كشورهای اروپایی عمدتا متعلق به سلبریتی ها است در ایران به مردمان عادی جامعه سرایت كرده است. ولی طبیعتا این امر ریشه هایی دارد. من معتقدم هر چقدر امكان و فرصت‌های ظهور و حضور و بروز در صحنه‌های مختلف جامعه برای افراد بیشتر شود مشغول شدن با اندام اهمیت كمتری خواهد یافت. این انباشتگی یا تمركز بر صورت، به دلیل نوعی طرد اجتماعی در جامعه وسیع تر است. در جایی فرصت های دیده شدن كم شده است كه اینطور افراد برای دیده شدن تقلا می كنند. **ایرنا: مد به یكی از عرصه های چالش برانگیز بین سیاستگذاران و شهروندان تبدیل شده است. به نظر شما سیاستگذاران برای كاهش این تضاد و چالش، چه رویكردی را باید اتخاذ كنند؟ *علیخواه: با توجه به مشكلاتی كه در كل، بیشتر آن‌ها به همان سیاستگذاران برمی گردد گاهی اوقات من فكر می كنم كه ای كاش آن‌ها هیچ كاری نكنند. هیچ كاری. حقوقشان را بگیرند و با آن كیف كنند. متأسفانه در كشور ما، در خصوص سه نوع نظارت درونی یا فردی، نظارت غیر رسمی و نظارت رسمی(حضور نهادهای رسمی) همواره بر عامل سوم تأكید شده است. یعنی تلاش شده تا مسائل فرهنگی با اهرم های فشار قانون و نهادهای رسمی حل شود. نتیجه هم وضعیتی است كه هم اكنون شاهدیم. من فكر می كنم كه سازوكارهای فرهنگی را باید به سازوكارهای فرهنگی سپرد. عرصه فرهنگ عرصه گفتگو و تعامل است. سوال ساده‌ای از شما می پرسم. چرا افراد در خیابان به ندرت بینی شان را تمیز می كند؟ آیا در این خصوص پلیسی وجود دارد؟ در اینجا نوعی نظارت غیررسمی وجود دارد. نگرانی از قضاوت شدن توسط دیگران وجود دارد. نگرانی از متزلزل شدن پرستیژ اجتماعی وجود دارد. بحث هایی نظیر مد را نیز می توان به این شكل دید. جوامع سازوكارهای درونی دارند كه بسیار موثرتر از پلیس است. ** ایرنا: بوردیو یكی از جامعه شناس هایی است كه در زمینه مصرف و مد مطالعات بسیاری در جامعه فرانسه انجام داده. طبق نتیجه مطالعه های او مد در جامعه فرانسه خصلت طبقاتی دارد. در واقع هر طبقه ای برای تمایز با طبقات دیگر از مد استفاده می كند. آیا می توان گفت در جامعه ایران نیز چنین است یا نه؟ *علیخواه: درباره چگونگی جریان یافتن مد سه نگاه مختلف وجود دارد. یك رویكرد جریان مد را از بالا به پایین می داند. جامعه شناسانی مانند زیمل معتقدند كه مد از طبقات بالا به سمت طبقات پایین می آید. از نظر او طبقات پایین همیشه از طبقات بالا تقلید می كنند و تمایل دارند تا شبیه آن‌ها شوند و این مسیر هیچ وقت برعكس نیست. به محض اینكه طبقات پایین مد را گرفتند طبقات بالا برای تمایز به مد دیگری پناه می برند و این چرخه مدام ادامه دارد. رویكرد دیگر معتقد است كه در بسیاری از موارد شاهد جریان پایین به بالا بوده‌ایم. ریشه بسیاری از مدها در واقع مدهای خیابانی است. برای مثلا ریشه شلوار جین مندرس یا پاره، كاپشن‌های چرمی، شلوارهای خشتك پایین محلات فقیرنشین شهرها بوده‌اند كه بعد توسط طبقات بالا نیز اخذ شد. در نهایت رویكرد سوم معتقد است كه جریان یافتن مد شكلی زیگزاكی دارد و در واقع تابع جریان خطی نیست . گروه‌های مختلف اجتماعی مدهای خودشان و مدل های خودشان را دارند. به همین دلیل می توان پرسید كه در كدام گروه اجتماعی چه چیزی مد است؟ در خصوص جامعه ایران من با شما موافق هستم. اینكه مد با انگیزه تمایز و تفاوت استفاده می شود. كاركرد مد در ایران اعلام آن است كه من جزو این‌ها نیستم و من جزو آن‌ها هستم. ولی اینكه آن «آن‌ها» كیست جای بحث دارد. می توان از طبقه متوسط شهری گفت. جریان غالب مد در طبقات متوسط شهری بیشتر به گردش درمی آید و جریان می یابد. ** ایرنا: در حال حاضر گروه های هنجارفرست در زمینه مد چه گروه‌هایی هستند؟ چه ویژگی هایی دارند؟ بیشتر منشا داخلی دارند یا خارجی؟ جهانی هستند یا ملی؟ * علیخواه: با ظهور و گسترش شبكه های اجتماعی به نظر می آید كه در ایران هنوز جریان مد از بالا به پایین است . منظور آنكه هنوز نخبگان به معنای كلی و نه لزوما طبقه ثروتمند، در مد جریان سازی می كند. بازیگران سینما، مدل ها كه در واقع نماینده طراحان مد هستند در این زمینه نقش دارند. ولی باید توجه داشت كه در كل ظهور شبكه‌های اجتماعی باعث دموكراتیك شدن مد شده است. یعنی فرصت برای معرفی یك سبك خاص حتی توسط كسانی كه سلبریتی نیستند و دست به بریكولاژ می زنند بیشتر شده است. منظور از بریكولاژ، مونتاژ كردن آیتم های مختلف و گاه متضاد برای ساخت یك سبك جدید است. ** ایرنا: آیا امروز یا در آینده نزدیك می توان از مد به عنوان یك ویژگی درون فرهنگی نام برد یا مدها خصلت جهانی پیدا كرده‌اند یا خواهند كرد؟ *علیخواه: در این خصوص دو جریان یا رویكرد داریم. عده ای معتقدند كه با توجه به مسأله جهانی شدن و غلبه رسانه های فراگیر جهانی كه موجب یكسانی و یكدستی فرهنگی می شوند مدها باید بیانگر هویت‌های فرهنگی مناطق خودشان باشند. هم اكنون در برخی از كشورهای جهان نوعی الگوبرداری از آیتم های فرهنگ بومی در تعریف مدهای جدید به چشم می خورد تا بدین طریق نوعی مقابله با غلبه جهانی شدن صورت گیرد. در تركیه، پاكستان و برخی از كشورهای آسیای جنوب شرقی چنین روندی دیده می شود. در مقابل عده ای دیگر معتقدند كه مدها به نقطه خاصی از كره زمین اختصاص ندارند. حتی طراحان مد در كشورهای غربی نیز ممكن است از یك قبیله دورافتاده افریقایی الهام گرفته باشند و مد جدیدی را عرضه كرده باشند. از نظر اینان طراحان مد از منابع مختلفی برای طراحی یك مد جدید بهره می برند و امروزه در مدها شاهد امتزاج فرهنگی هستیم. ولی بگذارید به ایران بازگردیم. هر چقدر دست طراحان مد بازتر باشد، هر چقدر صنعت مد در كشور رونق بیشتری داشته باشد بیشتر می توان انتظار داشت كه مد تابع جریانات فرهنگی داخل كشور باشد و كمتر به خارج از كشور تكیه كند. ولی متأسفانه نكته آن است كه هنوز نگاه مثبتی به مد وجود ندارد. ** ایرنا: ابزارهای ارتباطی جدید و شبكه های اجتماعی چه تغییری در ویژگی‌های مد و مدگرایی ایجاد كردند؟ آیا این تغییر فقط در سرعت فراگیری مدها است یا ماهیتشا ن را هم تغییر داده؟ *علیخواه: در هر دو زمینه تأثیر داشته اند. امروزه بسیاری از افراد در صفحات مختلف مربوط به برندها و معرفی مدهای جدید عضو هستند و آنها را دنبال می كنند. صفحات برخی از آرایشگران در اینستاگرام بیش از یك میلیون عضو دارد. شبكه های اجتماعی سرعت جریان سازی در عرصه مد را بالا برده اند. همچنین همانطور كه اشاره كردم این شبكه ها فرصت های جدیدی در اختیار كسانی قرار داده اند كه خارج از این صنعت و به شكل فردی، دست به بریكولاژ می زنند. چیزی را با چیزی تركیب می كنند و لباس قشنگی عرصه می كنند. گویی رقابتی بین افراد معمولی كه خوش سلیقه هستند با سلبریتی هایی جریان دارد كه كمپانی‌ها در پشت آن‌ها پنهان شده‌اند.

 

خواندن این موارد پیشنهاد می شود:
Translate »