گر شما از جمله افرادی هستید که دارای ایدههای بسیار هستند اما آنها را به مرحلهی عمل نمیرسانند، باید بگوییم شما یک فرد کاملاً تخیلی و به دور از خلاقیت هستید. میتوانید در شبکههای مختلف اینترنتی به دنبال خلاقیتهای مختلفی بگردید که اکنون تبدیل به یک کار بزرگ شدهاند.
در سالهای اخیر دغدغهی کار خلاقانه و یافتن روشهای تقویت خلاقیت افزایش یافته است. این دغدغه بهخودی خود نشان میدهد که شاید در این مورد ما با یک مسئلهی ویژه روبهرو باشیم و واقعا هم همینطور است. برای درک و فهم خلاقیت ابتدا باید آن را تعریف کرد.
در کتاب «نابغه استثنایی: چگونه ایدههای بزرگ زاده میشوند؟» که مجموعهی مصاحبههایی با برندگان جایزهی «نابغه» مک آرتور است و توسط دنیس شکرجیان جمعآوری شده است، او یافتههای خود را اینگونه شرح میدهد: اگر بخواهیم یک جملهی درست راجع به خلاقیت بگوییم، این است که برای رسیدن به خلاقیت باید استعداد خاص خود را بشناسید و بعد بهاندازهی کافی روی آن کار کنید.
تفکر گوهری ست که در ذات تمام انسانهای جهان نهاده شده است و ثمره این گوهر ارزشمند، چیزی ست که با وجودش میتوان زندگی بهتری ساخت و مشکلات را خلاقانهتر حل کرد. خدایی که ما را آفریده از وجود خویش درون ما دمیده است.
عده زیادی از اندیشمندان به توصیف بخشی از مفهوم خلاقیت پرداختهاند یا شیوه شکوفایی آن را توضیح دادهاند ولی به علت گستردگی این مقوله تعریف جامعی از این فرآیند ذهنی وجود ندارد.
خلاقیت یکی از جنبه های اصلی تفکر یا اندیشیدن است. تفکر عبارت است از فرایند باز آرایی با تغییر اطلاعات و نمادهای کسب شده ی موجود در حافظه ی دراز مدت و خلاقیت زاییده تفکر است. خلاقیت نوعی ابتکار عمل در انجام کارها که به بهینهترین شکل ممکن، یک مشکل را حل کنیم.
اینطور به نظر میرسد که هدف و مطلوب ما از خرج کردن خلاقیت،این است که بتوانیم به ارتباط و پیوند منطقی مفاهیم با هم دست یابیم. اما از منظر روانشناختی، به نظر میرسد این بازی ترکیبی برای تفکر خلاق و مولد، حیاتی باشد.
آیا از تفاوت هوش خلاق و خلاقیت چیزی میدانید؟ آیا تعریف دقیقی از واژه خلاقیت دارید ؟ این مقاله به جزییات هردو مطلب ذکر شده میپردازد. واقعیت این است که خلاقیت یا Creativity مفهوم جدیدی نیست و همیشه تاریخ همراه بشر بوده است.