خلاقیت سلاحی برای متفاوت بودن

نوآوری نه تنها در سطح بنگاه، بلکه به شکلی فزاینده به عنوان رشد اقتصاد ملی اهمیت یافته است. بامول در کتاب اخیر خود گفته است: “تقریبا هر رشد اقتصادی که بعد از قرن هجدهم رخ داده به گونه ای در نوآوری ریشه دارد” نوآوری در حال تبدیل به یک مولفه کلیدی در سیاست گذاری اقتصادی است.

خلاقیت یکی از مهارت ها و توانایی های افراد است که می توان با تمرین و تلاش آن را به دست آورد. برای خلاق بودن اول باید بدانیم این کلمه تا چه حد شمولیت دارد. خلاقیت چیست؟ خلاقیت یعنی ایجاد چیزی که وجود ندارد یا روش جدیدی برای تسهیل امور در رسیدن به هدفی مشخص. خلاقیت دامنه گسترده ای دارد، کوچکترین و بی اهمیت ترین چیزها تا پیچیده ترین موضوع ها را در بر میگیرد. از آنجایی که نو آوری در یک امر پدید آورنده موضوعی نو ظهور است شاید برای اثبات آن در مرحله اول مورد تمسخر قرار گیرد بعد عده ای با مخالفت با آن بپردازند. این شما هستید که به این فکر نو ظهور کمک خواهید کرد که نهایتا به مرحله موفقیت دست پیدا کند. چون خلاقیت در مرحله اول نوعی بی نظمی در امور ایجاد خواهد کرد، پس انتظار نابجایست که در مرحله نخست مورد پذیرش قرار گیرد. یک پدیده نوظهور ممکن است برای همه خوشایند نباشد پس مخالفانی نیز در این بین وجود خواهند داشت. این شمایید که با قدرت تفکر و جسارتی که در خودتان دارید می توانید درستی یک موضوع را به دیگران اثبات کنید. خلاقیت چیست ؟ خلاقیت جهانی از رموز است. چون هر بار ایده ای جدید به وجود می آید. خلاقیت منشا مشخصی در ذهن ندارد که هر بار نیاز شد به سراغ آن برویم و از آن استفاده کنیم. گاهی یک ایده خلاقانه میتواند تمام عمر زندگیتان را تحت تاثیر قرار دهد. هدف از خلاقیت چیست؟ هدف از خلاقیت این است که بتوانید مهارت تفکر خلاقانه خود را پرورش دهید. باید چیزی وجود داشته باشد تا نو آوری را در آن زمینه بکار بگیرید یا موضوعی وجود دارد و این شما هستید که باید در ذهنتان دنیال راهکار و ایده جدیدی برای این امر باشید. مهم ترین نکته ای که در اینجا وجود دارد این است، اگر نیاز وجود داشته باشد و ما انتظار برآورده شدن آن نیاز را درخود احساس کنیم باید به دنبال یادگیری مهارت های تفکر خلاق باشیم و این امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.

برای پرورش نو آوری می توان روی دو مسئله متمرکز شد: ۱- خلاقیت در اموری که کسی روی آن تمرکز نکرده و آن موضوع به حال خود رها شده که می توان با تلاش و کوشش ایده ای نو در درباره آن موضوعات ارائه دهیم. ۲-خلاقیت زمانی تاثیر بیشتری خواهد داشت که اگر روی موضوعی به چالش و تفکر پرداختیم در راه خود پایدار بوده و پا پس نکشیم. اشتباهی که اکثر مدیران مرتکب میشوند این است که از تفکر خلاق بسیار کم استفاده می کنند و بیشتر به دنبال حل مسئله اند. مدیران موفق کسانی هستند که به جای حل مسئله به فکر طرح مسئله یا ایجاد موضوعات جدید هستند تا از تمرکز خلاق خود دراین امور استفاده کنند. تفکر خلاق  عادت فکری یک مدیر عادی نیست. یک مدیر خلاق برای خود فهرست موضوعی تهیه می کند. موضوعاتی که می تواند روی آن ها کار شود و ایده های نو جدیدی برای آن ها ارائه شود. تهیه همین فهرست هم خودش نیازمند تفکر خلاق یک مدیر است. فقط یک مدیر موفق و آینده نگر است که می تواند بگویید شرکتش باید روی کدام موضوع متمرکز شود تا شرکتش آینده ای درخشان و رو به سعود داشته باشد. تعداد زیادی از افراد با ایده های نو و خلاق پی میبرند ولی جسارت پذیرش و تقویت آن را در خود نمی بینند. زیرا هنوز درک درستی از خلاقیت ندارند. درست است که خود خلاقیت نمی تواند ما را خلاق تر کند ولی ما را از ضرورت وجودی نو آوری در زندگی آگاه میسازد. درک خلاقیت اهداف خلاقیت را به ما نشان می دهد و فهم آن موجب ترغیب فرد به انجام امور خلاقانه میشود. ذهن ما همواره در مسیر اصلی حرکت می کند. خلاقیت انحراف از مسیر اصلی و حرکت در راه فرعی است که حرکت در این راه فرعی جاذبه های جدیدی پیش روی ما قرار می دهد.

خواندن این موارد پیشنهاد می شود:
Translate »