هویت مدگراییِ فرهنگی

آیا مدگرایی امری پسندیده است ؟ سنت و فرهنگ ایرانی مدگرایی را میپذیرد؟ دیدگاه اسلام در این باره چیست؟ اینها سوالاتی هستند که جواب آنها برای بسیاری از مردم به گره ای ناگشودنی بدل شده است. بررسی‌های تاریخی و سیر در سنت‌ها و فرهنگ‌ها نشان می‌دهد که انسان‌ها از نخستین روزهای آفرینش، در پی پوشانیدن بدن خویش در برابر سرما و گرما و نیز محافظت از نگاه‌های دیگران بوده‌اند و به تدریج، این روند راه رشد و ترقی را پیموده است. پس میل به داشتن پوشش، امری فطری است. مد و مدگرایی یکی از مسائل مهم و روز جامعه است. این موضوع از جنبه های گوناگون اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و روانی بررسی و دیدگاه های متفاوتی درباره آن بیان شده است. افرادی، آن را نشانه رشد و تمدن بالا می دانند. در مقابل نیز افرادی به شدت با آن مخالفت می کنند و آن را نوعی خودباختگی و بی هویتی می دانند. در این میان، افرادی می کوشند با جداسازی مدهای خوب و بد و یافتن اشتراک میان این دو گروه، آنها را آشتی دهند، ولی خود به سردرگمی در تعریف «مد خوب» و «مد بد» دچار شده اند. مد به عنوان پدیده‌ای اجتماعی مختص جامعه و فرهنگ خاصی نیست و پیدایش و افول مد، پنج مرحله ‌شامل آفرینش، معرفی مد، تبلیغ مد، تولید انبوه و تقاضای مد جدید را طی می‌کند. مدگرایی را به طور مطلق نمی توان رد کرد و از سویی، پذیرش کامل و بی چون و چرای آن نیز عاقلانه نیست، بلکه میانه روی در مدگرایی و مراقبت داشتن بر هماهنگی آن با فرهنگ و مذهب و ملیت خویش، مناسبت ترین راه برخورد با مد و مدگرایی است. برخی، مدگرایی را نشانه تمدن و گروهی، آن را دلیل بی هویتی فرد می دانند. حال آنکه با میانه روی در این امر و در نظر داشتن فرهنگ و مذهب سرزمین خود، می توان از مدگرایی سود جست و نگرانی خویش را از رواج مدگرایی برطرف ساخت. تعریف مد: واژه «مد» در لغت به معنای سلیقه، اسلوب، روش شیوه و… به کار می رود و در اصطلاح، عبارت است از روش و طریقه ای موقتی که براساس ذوق و سلیقه افراد یک جامعه و سبک زندگی ـ از جمله شکل لباس پوشیدن، نوع آداب پذیرایی و معاشرت و تزیین و معماری خانه و… ـ را تنظیم می کند. در جامعه‌شناسی، به رفتار جمعی نوظهوری که به قدر رسم اجتماعی تثبیت نشده باشد، مد اجتماعی می‌گویند. بنابراین، می توان گفت: مد به تغییر سلیقه ناگهانی و مکرر همه یا برخی از افراد یک جامعه اطلاق می شود و منجر به گرایش به رفتاری خاص، یا مصرف کالای به خصوصی، یا در پیش گرفتن سبکی خاص در زندگی می شود. عوامل وریشه های مدگرایی: انسان به گونه ای آفریده شده که همواره از حالت یکنواختی گریزان بوده و در مقابل، از تحول و نوآوری در زندگی استقبال می کند. این تمایل در حالت عادی و در صورتی که پذیرش تحول و نوآوری از روی آگاهی و به صورت تدریجی صورت پذیرد، ظاهر زندگی آدمی را خوشایند و دلپذیر می سازد. بنابراین میل به خودآرایی و زیباسازی محیط زندگی امری فطری است که به برکت آن، هم زمینه آراستگی صورت ظاهری محیط زندگی انسان فراهم می گردد و هم انگیزه تعالی و تداوم زندگی اجتماعی و روابط صحیح انسانی تقویت می شود. بدین سان عواملی که موجب ایجاد نفرت و انزجار افراد از یکدیگر و یا موجب یکنواختی زندگی بشر می شود، از محیط حیات اجتماعی دور شده و جنبه های مثبت کمال خواهی و زیبایی دوستی انسان، روز به روز شکوفاتر می گردد. البته گرچه یکی از جلوه های کمال جویی و زیبایی دوستی انسان ـ به ویژه در دورة جوانی ـ توجه به زیبایی ظاهر است؛ اما باید مراقب بود این فرایند، از حالت طبیعی خود خارج نشود؛ زیرا همة استعدادهای فطری اگر از حالت طبیعی و معقول خود خارج شوند، جنبه انحرافی پیدا کرده، آثار سویی به بار می آورند. میان روح و جسم آدمی، ارتباط تنگاتنگی وجود دارد و این دو، تأثیر متقابلی بر یکدیگر می گذارند و میان آنها کنش و واکنش های مختلفی شکل می گیرد. نمادها و دگرگونی های مادی و معنوی پیرامون انسان، بر روح و روان او تأثیر مستقیم دارند و هر اثرپذیری روحی، پی آمدهای رفتاری ویژه ای دارد. برای مثال، گاهی انسان از شنیدن نوعی موسیقی و آهنگ به آرامش می رسد و از شنیدن نوعی دیگر از موسیقی، پرخاش گر می شود. همچنین رنگ ها به تنهایی یا در کنار دیگر رنگ ها تأثیر ذهنی ویژه ای بر فرد می گذارند. رنگ های گرم و رنگ های سرد، پیام های روانی متفاوتی را به افراد منتقل می کنند. انواع خط های موجود در طبیعت و چگونگی نمایان شدن آنها در برابر دیدگان بیننده، معانی قراردادی غیرمستقیمی را به روان آدمی القا می کنند. از سویی دیگر، انسان موجودی است کمال طلب و دوست دارد آنچه که موجب رسیدن او به کمال می شود را به دست آورد در این میان جوانان نه تنها از این قاعده مستثنا نیستند بلکه ویژگی های جوانی نیز اقتضا میکند که براین کمال طلبی پافشاری بیشتری داشته باشد چه اینکه جوان همواره دنبال ایده ال ها، کمال مطلوبها، جاودانگی، معنویت، زیبایی و خلاصه ارزشهاست در عین حال روحیه ای تنوع طلب دارد و از حالت ثابت و ایستا گریزان است.اگر این ویژگی های جوانی توام با بینش صحیح از ارزشها شود دوره جوانی یک دوره بسیار بارور و پربرکت خواهد بود و اگر این ویژگی فطری از روی غفلت، یا در نتیجة افراط و تفریط و یا تحت تاثیر القائات غلط عوامل جانبی، از مسیر طبیعی و درست خود خارج شود، سر از اموری چون خودنمایی، فخر فروشی، خودپرستی، مدپرستی و… در می آورد. عواملی که هر یک از آنها به نوبه خود، موجب پیدایش انواع نارسایی ها، هوس بازی ها، رقابت های غلط و اسراف و تبذیرها خواهد شد و انسان را به حیوانی پست تبدیل خواهد کرد. بنابراین پیروی از مد و زیبایی خواهی و تنوع پسندی، ریشه در نهاد انسان دارد که نیازهایی چون تنوع، زیباخواهی و کمال جویی فطری منشا اصلی آن محسوب می شود. اما صورت های افراطی رایج این گرایش، (مدپرستی)، در نتیجة جهل و نا آگاهی و ضعف ارزش های معنوی و تبلیغات وسیع دشمنان و خودباختگی و تقلید کورکورانه از دیگران و یا آلوده شدن به رذایلی چون خودنمایی، فخرفروشی، احساس حقارت و خود کم بینی و… پیش می آید که برای افراد جامعه بسیار خطرساز است و باید از آن پرهیز کرد. طراحان مد نیز معمولاً با بهره گیری از این نکته ها می کوشند هدف های مورد نظر را در بیننده اجرا و این افراد نیز با تأثیرپذیری روانی، بنا بر خواسته های آنان رفتار کنند. طراحان مد به کمک «روان شناسی مد»، قصد تأثیرگذاری بر مخاطب و تحریک او به انجام دادن کاری معین را دارند. بنابراین کسی که به دنبال مدگرایی است نباید از این نکته غفلت کند. پیامهای بصری مد لباس در فرهنگ سنتی ایران و همچنین در برخی توصیه های اخلاقی توجه به ظاهر و لباس چندان مورد توجه قرار نداشته است. با گذشت سالیان دراز هنوز هم در میان عموم مردم و به ویژه آنان که جوانی را پشت سر گذاشته اند، دید دقیق و آگاهانه ای نسبت به مد و تنوع لباس وجود ندارد. مسن ها مدام به جوان ها یادآوری می کنند که سیرت زیباست و در کلاس های آموزش عرفان و اخلاق عملی هم مدام تاکید می شود که دلق کهن، ساتر تن بس تو را. مسلما رویداد های تاریخی دور و نزدیک در کشور ما در رشد و ترویج چنین باور هایی بی تاثیر نبوده است. با این وجود، اکنون شاهد گسترش روزافزون علاقه و توجه جوانان به سمت مد و تنوع لباس و پوشش و آرایش سر و ظاهر هستیم. علاقه به مد و لباس که تا چندی پیش پدیده ای صرفا زنانه آنهم در شهر های بزرگ تلقی می شد اکنون نه تنها از مرز های جنسیتی عبور کرده است بلکه مرز های جغرافیایی را هم درنوردیده و جوانان شهر های کوچک را نیز به خود مشغول داشته است. مد را نباید تنها به لباسی که شخص می پوشد تفسیر کرد، بلکه مد یکی از حاضر و آماده ترین ابزار هایی است که افراد به کمک آن می توانند پیام های بصری گویایی درباره هویت خودشان صادر کنند. مد امکان ساختن هویت هایی شخصی شده را در میان ازدحام شهر های بزرگ فراهم می کند. به ویژه در شهر های مدرن و بزرگ، مد از این جهت اهمیت دارد که در چنین مکان هایی ما با انبوه غریبه ها در می آمیزیم و فقط و فقط لحظه های بسیار کوتاهی در اختیار داریم تا بر یکدیگر تاثیر بگذاریم. در شهر های امروزی مد یکی از داشته های اصلی افراد است که با استفاده از آن می توانند خود را به هم نشان بدهند؛ بفمانند، چرا که گمنامی نسبی و ضرب آهنگ پرشتاب زندگی در کلان شهر های کنونی مستلزم روش های کاملا بصری و نسبتا فوری برای ابراز هویت فرد است. چنانکه نظریه پردازان مد اشاره می کنند: « ره‌گیری خلاقانه از اقلام مد روز می تواند برای ترسیم مجموعه تصویر هایی بکار رود که بر پایه سیاست های هویتی نمایش ثروت و قدرت، قدرت و موفقیت یا منزلت زیر زمینی یا کولی منشی استوار است» از سوی دیگر به نظر می رسد تمایل به مد در شهرها و شهرستان‌های کوچک نیز خبر از اعلام موجودیت فرد به عنوان موجودی متمایز با ترجیحاتی متفاوت از آنچه جامعه او می پسندد دارد. به علاوه استفاده از مد برای جوانان تجربیات لذت بخشی به همراه دارد چراکه می تواند تجسم رویا های آنان در پروراندن خویشتن دیگری برای خود به حساب آید. جنبه تبلیغاتی مد در بیشتر موارد، مفهوم واژه «مد» با «شعار»، ارتباطی نزدیک دارد. امروزه در جامعه ما واژه شعار به معنای سخن بی عمل به کار می رود، در حالی که معنی واقعی آن «فهماندن» و «اعلان خلاصه» است. برای مثال گاهی می شنویم: کنگره فلان با شعارِ فلان بر پا شد یا شعار انجمن فلان این است. پس شعار؛ یعنی اعلان خلاصه هدف ها و باورها. شعار همیشه در قالب لفظ نیست، بلکه گاهی نوعی از طرح، رنگ و لباس ویژه می تواند حامل پیام یک شعار باشد. یک پلیس با لباس مخصوص خود، به بیننده می فهماند که: «من یک پلیس هستم.» نشانی که بر سربرگ نوشته ای قرار می گیرد، وابستگی آن را به یک شرکت، ادراه یا نوعی انجمن خبر می دهد. بنا براین، مد نیز نوعی شعار است و پیامی را آگاهانه به مخاطب منتقل می کند. افرادی که مخاطبان شعارها قرار می گیرند و با آن ارتباط سمعی یا بصری می یابند، معمولاً بدون تحقیق و بی اختیار، پیام نهفته در شعار را دریافت می کنند و با حرکت ذهنی معین براساس آنها، استدلال های عقلی خود را سامان می دهند. البته این کار، از سوی افراد نکته سنج، کم دقتی به شمار می آید. در روایت های امامان معصوم علیهم السلام به نکته های ارزنده ای دراین باره اشاره شده است. امام صادق علیه السلام می فرماید: لا تَصْحَبُوا أَهْلَ الْبِدَعِ وَ لاتُجالِسُوهُمْ فَتَصیرُو عِنْدَ النّاسِ کَواحدٍ مِنْهُمْ. با اهل بدعت هم صحبت نشوید و با ایشان هم نشینی نکنید؛ زیرا نزد مردم، یکی از آنها شمرده می شوید. رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز فرموده است: «مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُمْ؛ هر کس خودش را به گروه خاصی شبیه سازد، جزو آنها شمرده می شود». این سخنان، بازگوکننده یکی از حقیقت های رفتاری انسان ها در جامعه است و با توجه به آنها درمی یابیم. اگر از کسی شعاری دیده یا شنیده شود، بیننده و شنونده، ناخودآگاه، پیام موجود در شعار را دریافت می کند. سپس با قضاوت کردن بر اساس آن، حکمی را برای خود، صادر و با آن ارتباط برقرار خواهد کرد. این ارتباط می تواند از نوع هم فکری، تقلید، عضویت، پیروی، علاقه مندی و وابستگی باشد و چه بسا خود شعاردهنده از این ارتباط و قضاوت، بی خبر باشد. مد، به طور پنهانی و سریع بر شخص مدگرا تأثیر می کند. بنا براین، انسان باید در استفاده از مد، هوشیار باشد. هر مد، درواقع، تابلوی تبلیغاتی یک فرهنگ یا خرده فرهنگ است. پس استفاده کننده از یک مد، باید به مثبت یا منفی بودن فرهنگ آن مد توجه کند و زمام فکر و عمل (در نتیجه هویت و شخصیت) خود را بدون بررسی دقیق، در اختیار آن مد و صاحبان فرهنگی آن قرار ندهد. بسیاری از شرکت های تجاری و تولیدی برای اینکه تعدادی از مردم، محصولات نشان دار آنها را مصرف کنند، هزینه های هنگفتی می پردازند. برای نمونه، در ساخت فیلم ها و سریال ها و مسابقات ورزشی، به عنوان حامی مالی برخی اشخاص حقیقی و حقوقی سرمایه گذاری می کنند تا برای چند لحظه، نشان آن شرکت به نمایش درآید. جریان های فکری، بیشتر از راه مد و تبلیغ باورهای خاستگاه خود، حضور و گسترش می یابند. در کشورهای غربی، حزب ها، جمعیت ها و گروه های فراوانی با باورهای گوناگون دینی، سیاسی، اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی وجود دارند که اعتقادهای آنها در بیشتر موارد با هویت اسلامی و ایرانی ما سازگار نیست، به ویژه گروه هایی مثل: شیطان پرستان، هم جنس گرایان و فمینیست ها. این گروه ها برای خود شعارهایی در نوع لباس، نوع دوخت، ترکیب رنگی، طرح خاص، آرایش مو و چهره، دست بندها و گردن آویزها فراهم آورده اند. از این رو، استفاده از نشانه های مد آنان می تواند به معنی وابستگی به آن جمعیت ها، پذیرش آنها، علاقه به آنها، هم فکری و هم سویی با آنها و تبلیغ شان باشد. کار منطقی آن است که پیش از پیروی کردن از این مدها، به شناخت کافی درباره آن گروه، هدف ها و باورهای آنها دست یابیم. در غیر این صورت، حرکتی انفعالی و بی پایه و تقلیدی کورکورانه شکل خواهد گرفت. بی ثباتی هویتی مدگرایان مد حق انتخاب لباس، سبک و تصویری از خود را که از طریق آن می توان یک هویت فردی خلق کرد به انسان می‌دهد؛ به یک معنا مد یک مشخصه ی ثابت و مهم مدرنیته است یعنی دوره ای از تاریخ که ویژگی آن تغییر دائم،از میان بردن هر چیز کهنه و نو جویی شمرده شده است. بی‌تردید پدیده مد با طبقه اقتصادی ـ اجتماعی افراد، نقش رسانه‌های جمعی، فرآیند جهانی‌سازی و نظام سرمایه‌داری مرتبط است. بهره‌برداری نظام سرمایه‌داری از رواج مد، منجر به تغییرات فرهنگی ـ اجتماعی در کشورهای مخاطب می‌گردد. هویتی که از طریق مد بوجود می آید قابل تغییر و متنوع است به گونه ای که با هر موجی از مد، عوض میشود، هویتی ظاهری که اغلب متناسب است با سلیقه ها و خواسته های تولیدکنندگان مد و جامعه و خواسته‌های فردی تأثیر کمتری در آن دارد. لذا مد در هویت‌بخشی به زنان و پارادوکس توجه به جسم و روح، زنان را با چالش‌های هویتی در ابعاد مختلف مواجه می‌سازد. نگاه اسلام به مد خوشبختانه اسلام که کامل ترین و جامع ترین دین الهی است و همه نیازهای که مربوط به کمال و شکوفایی انسان است را در بر دارد دینی است مترقی و احکام آن هماهنگ تغییراتی است که در زندگی بشر به وجود آمده و در آینده به وجود می آید به عبارت دیگر اسلام زمان و مکان و تاثیر آن در زندگی بشر را مد نظر دارد لذا هیچ گاه یک مسلمان واقعی انسانی تک بعدی و عقب افتاده از تحولات و پیشرفت های زمان خودش نیست اسلام انسانها را همواره تشویق به آموختن علوم و فنون می کند و به هنر و آراستگی ارج می نهد در عین حال بر حفظ ارزشهای اخلاقی و مسائل معنوی که در رسیدن به کمال نقش اساسی دارد تاکید می کند بنابراین اگر ما به اسلام واقعی معرفت پیدا کنیم هیچ گاه تک بعدی نخواهیم بود اما عدم آگاهی ما به دستورات اسلامی موجب می شود ما تلقی صحیحی از اسلام نداشته باشیم و گاهی اوقات دچار تعارضاتی نیز بشویم اسلام همانطور که انسانها را دعوت به خود سازی و طهارت می کند به آراستگی ظاهر نیز توجه دارد تا جایی که نظافت را نشانه ایمان می داند طبیعی است که آراستگی ظاهری در هر زمانی متناسب با شرایط آن زمان و فرهنگ حاکم بر آن جامعه است لذا اسلام انسانها را در نوع لباس پوشیدن یا رنگ لباس یا نوع آرایش محدود نکرده است که مثلا فقط مثل عربها لباس بپوشید بلکه آنچه مورد نظر است اصل پوشش است و چنانچه عفاف انسانها حفظ شود مفسده ای به دنبال ندارد بنابراین نوع آرایش یک جوان آسیایی و شرقی با نوع آرایش یک جوان غربی متفاوت است در عین حال هر دو می تواند آراستگی مورد نظر اسلام باشند به شرط اینکه با ارزشهای الهی و سایر احکام و دستورات دین منافات نداشته باشد. از طرفی هویت ایرانی ما نیز اقتضا می‌کند که بر آثار تمدن و فرهنگ خود پایبند باشیم و جلوه ها و نمادهای فرهنگی ایرانی را زنده کنیم و دچار خودباختگی فرهنگی و انفعال در برابر فرهنگهای بیگانه نباشیم هویت فرهنگی امری است که همه ملتها به تاریخ خود توجه و افتخار می‌کنند و سعی در حفظ آن دارند. از منظراسلامی سه متغیر مهم در شکل گیری دیدگاه اسلامی پیرامون پوشش نقش دارد: ۱. اصول کلی که اسلام در مورد پوشش دارد. ۲. مقتضیات زمان و مکان. ۳. سلایق شخصی. اسلام در مورد لباس پوشیدن مرد و زن، بر دو نکته اساسی تکیه دارد: ۱. این که لباس به گونه ای باشد که رعایت عفاف و پاکدامنی را نموده و از هر نوع شکل، رنگ، مُدی که باعث تهییج و بر انگیختن احساسات شهوانی شود، عاری باشد. ۲. پرهیز از شباهت به کفار و تقلید از آنان، به عبارت دیگر لباس به گونه ای نباشد که یک فرد مسلمان هویت فرهنگی خود را تباه کرده و اسیر روحی و روانی کفار گردد. نتیجه این دو اصل اسلامی این است که جوان مسلمان و مؤمن تنوع طلب، چه دختر باشد و چه پسر با رعایت این دو محور، آزاد است به هر شکلی که می خواهد لباس بپوشد، از رنگ های گوناگون استفاده کند، مدها و مدل های تازه اختراع کند، تمام اینها – با رعایت دو نکته فوق و برخی موارد دیگر مثل اینکه پوشیدن لباس حریر و طلاجات برای مردان یا لباس شهرت حرام است- برای جوانان مومن مباح و مجاز است. و مطابق آن چیزی که از روایات و احادیث اسلامی فهمیده می شود، اسلام برای تمام فرهنگ ها و قومیت ها و منطقه ها برخلاف اختلافات و تفاوت هایشان یک نوع لباس و پوشش خاص تجویز ننموده است. از این روست که لباس خاص امیرالمومنین (علیه السلام) در زمان امام صادق (علیه السلام) مورد تایید ایشان قرار نگرفته و به حماد بن عثمان می فرماید: « خّیرُ لِباسُ کُلِّ زَمَانٍ لِبَاسُ اَهلِهِ» یعنی «بهترین لباس هر زمان لباس اهل همان زمان است. » و به فرموده شهید مطهری: « از نظر کفش و کلاه و لباس نیز اسلام مد مخصوصی نیاورده است. از نظر اسلام زبان انگلیسی و ژاپنی و فارسی یکی است. اما… اما اسلام یک چیز دیگر گفته است. گفته شخصیت باختن حرام است. مرعوب دیگران شدن حرام است. تقلید کورکورانه کردن حرام است، هضم شدن و محو شدن در دیگران حرام است. طفیلی گری حرام است. افسون شدن در مقابل بیگانه مانند خرگوشی که در مقابل مار افسون می شود حرام است، الاغ مرده بیگانه را قاطر پنداشتن حرام است. انحرافات و بدبختیهای آنها را بنام پدیده قرن جذب کردن حرام است اعتقاد به اینکه ایرانی باید جسما و روحا و ظاهرا و باطنا فرنگی بشود حرام است.» با توجه به این مقدمات باید گفت انسان مومن در این دنیا پا نهاده تا خود را به تعالی برساند خواسته های خود را فدای خواسته های خداوند کند و کنترل زمام قوای خود را از نفس و شیطان گرفته به خداوند واگذارد و از طرفی برای خداوند نیز هیچ چیزی مهمتر از ایمان به او نیست او از هر گناهی اگر بخواهد حتی بدون توبه می‌گذرد اما از گناه شرک نمی‌گذرد چنانکه فرمود ﴿ إِنَّ اللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرى إِثْمًا عَظیمًا﴾ نساء ۴۸ « خداوند شرک را نمى بخشد. و پایین تر از آن را براى هر کس که بخواهد مى بخشد. و آن کسى که براى خدا، شریکى قرار دهد، گناه بزرگى مرتکب شده است ». این نفرت خداوند از کافران بطوری است که شبیه شدن به آنان را نیز توسط مسلمانان جایز نمی‌داند. ﴿ وَ لا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُون ﴾ هود،۱۱۳ « و به کسانى که ستم کرده اند تمایل نشان ندهید که آتش [دوزخ ] شما را مى گیرد در حالى که غیر از خدا شما را مولا و سرپرستى نیست و آن گاه یارى نخواهید شد». در احادیث معصومین نیز تشبه به کفار یعنی شبیه به آنان شدن نیز مذموم شمرده شده است. مدگرایی و هویت در قرآن مد کلمه‌ای فرنگی است، در کنار مد کلمه‌ای دیگری به نام الگو قرار دارد که میتوان آن را از نظر مفهوم با کلمه عربی اسوه مقایسه کرد. در اصطلاح، مد تنها به مظاهر و نمادهای زندگی روزمره اشاره میکند و تنها بخشی از مقدمه الگو پذیری است. در دیدی وسیعتر الگو پذیری شامل رفتار و منشهای اجتماعی، فردی در زندگی است و محدود به ظواهر زندگی مادی و صورت زندگی نمیباشد. انسانها و جوامع انسانی برای نمایش روحیات، علایق و محتوای مطلوب زندگی خویش، به علایم و نمایه‌ها نیاز دارند و مدها و الگوها همان مظاهر و نمایه‌ها هستند. از آن جا که گرایش به الگو و مد که از جمله گرایشهای انسان است و روح انسان از یک نواختی، گریزان بوده و میل به تنوع دارد، قرآن کریم که کتاب هدایت و پاسخ گو به نیازهای فطری انسان است، به این نیاز مهم بشر (نیاز به الگو) پاسخ گفته است و انسانها را به الگو پذیری از شخصیتها و چیزهایی که باعث کمال میشود تشویق کرده و از مدهایی که منجر به از خود بیگانگی میشود بر حذر داشته است. قرآن کریم، برای پیمودن مسیر کمال، پیامبران و اولیأ الهی را الگوی انسان معرفی کرده و پیامبر اکرم(مظهر انسان کامل و بهترین فرد عالم) را بهترین سرمشق انسانها قرار داده است; لَّقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُواْ اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الاْ ئَخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا (احزاب، ۲۱) در مقابل این نوع الگو، انتخاب هر چه که باعث شود، انسان از مسیر واقعی منحرف شود و در مسیر دوری از خدا و سعادت جاودانه اخروی گام بردارد، به عنوان الگوها و مدهای نامناسب مطرح شده است. در قرآن مجید بارها نسبت به غفلت از خود و سرسپردگی انسان نسبت به غیر خدا هشدار داده شده و از بت پرستی، پیروی از شیطان، هوای نفس، تقلید کورکورانه از نیاکان و بزرگان و دیگران، نکوهش شده است. مفاهیم یاد شده در فرهنگ بشری و بینش اسلامی مفاهیمی آشنا و قابل درکند. این مفاهیم را میتوان از زاویه مسأله مد پرستی که منجر به از خود بیگانگی میشود نگریست و جلوه تازهای به آنها بخشید. به هر حال، مد پرستی و از خود بیگانگی در منظر قرآن یک حالت روانی و فکری است که دارای لوازم، نمودها و آثاری است. انسان مد پرست، هویت دیگری را هویت خود می‌پندارد و این هویت دیگر هر چه باشد، انسان از خود بیگانه، تصویری متناسب با آن، از خود خواهد داشت. در این جا به برخی از نمودهای از خود بیگانگی و مد پرستی اشاره میکنیم: ۱. اصالت دادن به دیگری: انسان مد پرست، در تمام یا برخی از شوون خود اصالت را به دیگری میدهد و در ارزیابیها، احساس دردها، تشخیص درمانها و… آن دیگری را اصل قرار میدهد و امور خود را بر اساس او میسنجد، در موردشان قضاوت میکند، انتخاب میکند و طبق آن عمل میکند. و به طور مرتب وضع مادی خویش را با دیگران مقایسه میکند. این طرز تفکر که نشانه عدم رشد کافی و احساس حقارت درونی و کمبود همت میباشد، یکی از عوامل مؤثر عقب ماندگی در زندگی ـ حتی مادی ـ خواهد بود. از این رو قرآن کریم به شدت از این طرز فکر نهی میکند میفرماید: وَ لاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَیَ مَا مَتَّعْنَا بِهِیَّ أَزْوَ َجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیَوَةِ الدُّنْیَا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقَیَ (طه، ۱۳۱); چشم خود را به نعمت هایی که به گروه هایی از آنان دادیم نیفکن، اینها گلهای زندگی دنیا است اینها به خاطر آن است که میخواهیم آنان را با آن بیازماییم، آن چه خدا به تو روزی داده است بهتر و پایدارتر است. ۲. بر هم خوردن تعادل روحی: از آن جا که حرکتهای کسی که انسان از خود بیگانه از او تقلید میکند با مقتضای ساختار وجودی او سازگار نیست و افرادی که انسان مد پرست از آنان الگو میگیرد، متعددند و خواستهای متضاد یا مختلف دارند، انسان مد پرست، دچار عدم تعادل روحی میشود. در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که به این افراد صادق است; از جمله در مورد انسان مشرک میفرماید:ءارباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار (یوسف، ۹) ; آیا خداوندان پراکنده بهترند یا خدای یگانه چیره بر همه. و نیز میفرماید: خداوند مثلی زده است مردی که چند (خواجه) بدخود و ناسازگار در او شریک باشند و مردی که از آن یک مرد است آیا این دو در مثل برابرند. (زمر، ۲۹) ۳. بی هدفی و بی معیاری: انسان بی هویت دچار بی هدفی میشود و در زندگی و رفتار خود مذبذب است; مُّذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذَ َلِکَ لاَ َّ إِلَیَ هَـََّؤُلاَ َّءِ وَلاَ َّ إِلَیَ هَـََّؤُلاَ َّءِ وَمَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُو سَبِیلاً (النسأ:۱۴۳) بین خدا و غیر خدا سرگردان اند نه با گروه مؤمنان و نه با گروه کافران ]یکسو و یکدل[ اند و هر که را خدا گمراه کند برایش راهی نیابی ۴. عدم بهره‌گیری از عقل و دل و…

 

خواندن این موارد پیشنهاد می شود:
Translate »