هویت و مد در تقابل و تعامل پیچیده ای قرار گرفته اند که از کورترین گره های جامعه امروز کشورمان را شکل داده است. مشکلی که نیاز به برنامه ریزی دقیق دارد. عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان، با بیان اینکه در سالهای اخیر مد عمدتا به موضوع هویت و هویتسازی مرتبط شده است، گفت: مد انتخابی فردی تلقی میشود و افراد تلاش میکنند با کنار هم قرار دادن عناصر بعضا متفاوت و متعارض، برای خودشان هویت بسازند. به گزارش ایسنا – منطقه گیلان، فردین علیخواه در همایش کرسی آزاداندیشی تحولات فرهنگی جامعه ایرانی با نگاه به مد و ورزش که با موضوع «مد؛ تشابه یا تمایز» در دانشگاه گیلان برگزار شد، با بیان اینکه جامعه شناسان ایرانی توجه جدی به تحولات مد در ایران نداشتهاند، اظهار کرد: معمولا این نظر وجود داشته است که در این کشور باید به مسائل مهمتری پرداخت. وی مطالعات مردم شناسان و قومنگاران درباره لباس اقوام ایرانی را بسیار چشمگیرتر از تلاش جامعه شناسان برای شناخت مد در شهرها دانست و افزود: در سالهای اخیر گامهای خوبی در این خصوص برداشته شده است، اما در سطح جهانی، محققان علوم اجتماعی تحقیقات قابل توجهی درباره مد داشتهاند. عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان ادامه داد: این مطالعات عمدتا مبتنی بر نظریهها و تحقیقاتی است که جامعه شناسان کلاسیک درخصوص مد داشته اند لذا برخی از جامعه شناسان با تکیه بر موضوع مصرف و کالاهای مصرفی به بررسی مد پرداختهاند، اما گروه دیگر به طور خاص بر مد تمرکز کرده اند. دکترای جامعه شناسی، با بیان اینکه «گابریل تارد» با تکیه بر مفهوم تقلید به عرصه مد نزدیک شد، تصریح کرد: از نظر تارد انسان ها یا از سنت های گذشته تقلید میکنند و یا از مد. وی با بیان اینکه تقلید از مد باعث پیوند و اعضای یک نسل میشود، عنوان کرد: تارد کارکرد مد را هم طولی میبیند و هم عرضی. او به مد نگاه سلسله مراتبی نیز دارد. معمولا طبقه فرودست ابتدا افکار و ایدههای طبقه فرادست را تقلید میکند و سپس نحوه پوشش آنان را. در واقع از نظر تارد مد باعث تشابه و یکدستی افراد و حذف تفاوت ها میشود. علیخواه اضافه کرد: «تورشتاین وبلن» نیز لباس را یکی از ابزارهای ارسال پیام به دیگران می داند. او در کتابش با عنوان «طبقه تنآسان» که در واقع بررسی طبقه ای اجتماعی در اروپای قرن نوزدهم است، بیان می کند که یکی از کارکردهای نحوه لباس این طبقه آن است که به دیگران بگویند نیازی به کار کردن و زحمت کشیدن ندارند. نوع کلاه، دستمال گردن، کفش براق و عصای این طبقه گویای آن است که پول خودش به سمت آنان می آید. در واقع از نظر وبلن حتی زنان طبقه تنپرور هم با بستن شکمبند نشان میدهند که شوهرشان پول کافی برای ولخرجی دارد. مدرس دانشگاه، با بیان اینکه «زیمل» شهرهای بزرگ زمان خودش را مظهری از مدرنیسم میدانست، خاطرنشان کرد: بر اساس نظر زیمل، رشد عقلانیت در شهر و وجود نوعی بیتفاوتی مدنی یا حواسپرتی خودخواسته، باعث میشود تا آدمها مانند هم شوند. در این وضعیت مسئله تفرد و یکتایی آدم ها دغدغه ای جدی می نماید. وی ادامه داد: زیمل اعتقاد داشت مد وسیلهای است که به ظهور فردیت مجال میدهد. فرد با مد میگوید که من در مقابل امواج عقلانی شدن حاکم بر شهرها، تسلیم نمیشوم. از طرف دیگر زیمل مد را طبقاتی میبیند. او از اصطلاح «تراوش یا نشت» استفاده میکند. مد معمولا به گونهای است که از طبقه فرادست به سمت طبقه فرودست نشت میکند و به محض اینکه طبقات پایین از طبقه بالا تقلید کرد و یک مد همهگیر شد، طبقه بالا مجددا به مدی دیگر متوسل میشود لذا یکی از کارکردهای مد در دیدگاه زیمل تشابه و تفاوت است. علیخواه، با اشاره به نظریههای خردهفرهنگی، تصریح کرد: از این منظر، مد نوعی واکنش به تغییرات اجتماعی و فرهنگی نامطلوب است. مثلا وقتی که ارزشهای مردانه تهدید میشود و زنانه یا مردانه بودن لباس از بین می رود، شاهد مدهایی هستیم که تلاش دارند هویت مردانه را تقویت و تثبیت کنند. عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان، با بیان اینکه در سالهای اخیر مد عمدتا به موضوع هویت و هویتسازی مرتبط شده است، گفت: مد امری فردی و انتخابی فردی تلقی میشود و افراد تلاش میکنند با کنار هم قرار دادن عناصر بعضا متفاوت و متعارض، برای خودشان هویت بسازند. در واقع در قرن نوزدهم مسئله آن بود که من با این مد میخواهم بگویم جزو چه طبقه ای هستم و در قرن بیست ویکم میخواهم بگویم که من چه کسی هستم. دکترای جامعه شناسی یادآور شد: برخی با کنار هم قرار دادن عناصر مختلف سعی میکنند تا هویتی مشخص و متمایز برای خودشان بسازند لذا به نظر میآید که نقش طبقه در جامعه فعلی ایران درخصوص مد کاسته شده است و ما به جای طبقه یا خردهفرهنگ مشخص درباره مد، بیشتر شاهد اجتماع سلیقهها هستیم.