هنر آرنووُ و دنیای فشن

خداوند حس زیبایی دوستی را در سرشت ما قرار داده است. حس زیبایی یکی از ویژگی های مخصوص انسان است که ریشه در فطرت او دارد خودآرایی و زینت به عنوان بخشی از حس زیبایی، نه تنها آثار بسیاری در روح و روان فرد دارد بلکه موجب تعالی و رشد افراد جامعه نیز می شود. آفرینش انسان به گونه ای است که همواره از حالت یکنواختی گریزان بوده و در مقابل همیشه از تحول و نوآوری از روی آگاهی و به صورت تدریجی و آرام صورت پذیرد، ظاهر زندگی آدمی خوشایند و دلپذیر می سازد بنابراین می توان گفت میل به خودآرایی و زیباسازی محیط زندگی امری فطری است که به برکت آن، هم زمینه آراستگی صورت ظاهری محیط زندگی انسان فراهم می گردد و هم انگیزه تعالی و تداوم زندگی اجتماعی و روابط انسانی تقویت می شود. کمال طلبی، بهتر بودن و اجتماعی بودن همه از نیازهای فطری بشر است. اگر این پدیده از او گرفته شود، منزوی و غیر اجتماعی خواهد شد. در فرآیند اجتماعی شدن، فرد با الگو و مدهای دیگران مواجه می شود و گاهی بعضی از آنها را برای رونق و تازگی بخشیدن به زندگی، الگوهای رفتاری خود قرار می دهد، با این نگاه می توان گفت مد خوب است و تازه و آراسته بودن بهتر از کهنه و نامرتب بودن است، اما مدزدگی بد است و مد فریبی بدتر … ظهور مد در جوامع غربی زندگی اجتماعی آدمی همواره در حال تغییر و تحول است، و در هر زمانی، دنیا با رنگی تازه و نو خودنمایی و جلوه گری می کند، و انسان فرزند بالغ و رشید طبیعت با بکارگیری از نعمت عقل و علم ـ با تحولات به وجود آمده برخورد می نماید. در طی قرون گذشته زندگی بشر از نظام سنتی کشاورزی به جامعه صنعتی تبدیل شده و به همراه خود آداب و سنن و اصول اخلاقی را نیز تحت تأثیر قرار داده است. پیشرفت جامعه صنعتی و دنیای ماشینی رفاه و آسایش و لذت فراوانی را به ارمغان آورد و زمانی که انسان ها به حضور محصولات جدید عادت کردند و آنها را از ضروریات زندگی روزمره خود تلقی نمودند، نوبت به ایجاد تنوع و ابداع شکل ها و رنگ ها در ملزومات زندگی و سرانجام به ظهور پدیده ای به نام «مد» منتهی گشت. تا آنجا که در جوامع غربی همه شئون زندگی افراد را تحت تأثیر قرار داده و به تدریج با نفوذ تکنولوژی و صنعت و تحولات گسترده در وسایل ارتباط جمعی، در بستر اجتماعی سایر کشورها نیز خودنمایی کرد. مد یک پدیده اجتماعی مد، در لغت به معنای سلیقه، روش و اسلوب بکار برده می شود و در اصطلاح عبارت از روش و شیوه ای موقتی که براساس ذوق و سلیقه افراد یک جامعه، سبک زندگی را تنظیم می کند. مد همان شیوه تازه ای است که به وجود آمده و عده ای طبق آن رفتار می کنند. مد، شیوه زندگی، حرف زدن، لباس پوشیدن، آرایش خانه و وسایل آن، حتی کسب و کار و در جدیدترین نوع آن فکر و اندیشه را نیز شامل می شود. مد به خودی خود و در حد اعتدال، مذموم نخواهد بود و در صورتی می توانیم آن را ارزشگذاری کنیم که آثار مثبت و منفی آن را در جامعه ارزیابی کنیم. مد بازتاب و انعکاس لایه های زیرین فرهنگی جامعه است؛ یعنی وقتی فرهنگ جامعه از یک عمق و غنایی برخوردار باشد و از یک دستمایه های فلسفی بهره برد، بازتاب و انعکاس این دستمایه های فرهنگی در بنای جامعه به صورت ظاهر تجلی پیدا می کند. این تجلی در هر عصر و هر مقطع و هر دوره که عموما این دوره ها امروزه مقاطع ده ساله را در بر می گیرد، تحقق می یابد. این رویکردها، نسبت به زیر ساخت های فکری و فلسفی جامعه که بازتاب شان را به صورت مد می بینیم؛ عمری به درازای زیر ساخت های فکری مردم دارند. پس در واقع هیچ گاه مد در ظاهر، رفتار، گفتار و کردار افراد دفعتا به وجود نمی آیند، حتما از ریشه خاصی نشأت می گیرند که آن ریشه در مبانی فلسفی جامعه وجود دارد و به اعماق و لایه های زیرین برمی گردد. پس اگر بخواهیم انعکاس لایه های زیرین فرهنگی جامعه را علنی و شفاف و عریان ببینیم، در قالب مد خودش را نشان می دهد. البته مد گاه جعلی است و گاه اصیل و ریشه دار است؛ یعنی از لایه های زیرین جامعه نشأت گرفته است. اما اگر مد، آگاهانه یا جاهلانه از گزاره های مربوط به مبانی فکری یک جامعه دیگر باشد، جعلی است و نوعی حرکت تقلیدی شمرده می شود. طبق نظریه «جرج سیمل» مد همان تغییر غیر متمرکز جنبه های فرهنگی زندگی است و از یک تنش اساسی و پایه ای در وضعیت اجتماعی انسان ها ناشی می شود. مد به تغییر سلیقه ناگهانی و مکرر همه یا بعضی از افراد و گروههای خاص یک جامعه اطلاق می شود و منجر به انجام رفتاری خاص یا مصرف کالایی بخصوص یا در پیش گرفتن سبک خاص در زندگی می شود. جامعه شناسان مد را نمادی از شیوه زندگی و ابزاری نمایانگر ثروت، رفاه و پایگاه طبقاتی که خود به آن تعلق دارد، تعریف می کنند. می توان مد را یک پدیده اجتماعی دانست پدیده ای که از نظر جامعه شناسان دارای یک خصیصه همرنگی با جماعت است و باعث شباهت فرد به اشخاص دارای موقعیت بالاتر می شود، به عبارتی مد اشاعه سریع کالا یا گرایش به یک رفتار در میان قشر یا قشرهایی از جامعه است که می تواند ناشی از نیازهای روانی، نقاط ضعف افراد، حس برتری طلبی، تجددخواهی، نوجویی، تنوع طلبی، میل و هوس شخصی، چشم و هم چشمی، احساس کمبود، تمکن مالی و … باشد و دارای رواج ناگهانی و کم دوام است و به سرعت تغییر می یابد. توجه به جسم و رونق مد یکی از ویژگی های متمایز تمدن جدید نسبت به تمدن های پیشین، اهمیت یافتن جسم بشر است. نه به این معنا که در تمدن های پیشین جسم بی اهمیت بوده و نوعی زهدگرایی بر بشر آن دوران مستولی بوده است. تمایز این ویژگی در استعلایی است که جسم بشر پیدا کرده به طوری که جسمانیت امروزه به یک نظام معنایی و هویت بخش تبدیل گشته که خود را در عادات، نشانه ها و نمادهایی باز تولید می کند. یکی از نشانه هایی که نظام معنایی جسمانیت خود را در آن باز تولید کرده و بدین وسیله کارکرد مشخص مادی خود را نیز حفظ و توجیه می کند پدیده مد است. زنان، مخاطبان اصلی صنعت مد از زنان خواسته می شود از خود خرسند باشند تا بتوانند دیگری (یعنی مرد) را خرسند کنند. مد، تشخص یا مصرف گرایی مد و تغییرات بی شمار و بی دلیل که مرتبا در لباس رخ می دهد، چنین زمینه ای در ضمیر و روان فرد دارد. مصرف کردن دیگر نه یک تفنن که نیازی است که آدمی بدون آن احساس کمبود می کند. اگر زمانی نقش لباس برای اکثریت آدم ها در حد تن پوشی برای محافظت از گزند سرما و گرما بود، در این دوران لباس نشانه ای است که هویت طبقاتی و منزلت اجتماعی فرد را باز می نماید. منزلتی که از شبیه شدن پوشنده آن به یک تیپ ایده آل اجتماعی حاصل می شود. گستره این تیپ ایده آل بسیار است. از ستارگان سینما و ورزش گرفته تا خوانندگان موسیقی راک. گاه حتی شلوار جین پاره و کفش های ایمنی نیز که تن پوش کارگران بارانداز است نیز در این گستره جای می گیرد. در دهه 60 جنبش بیتلیزم در آمریکا موضوعیت داشت، در دهه 70 میلادی جنبش هیپی ها و هیپیزم ،در دهه 80 میلادی مقوله پانک و پانکیزم، در دهه 90 میلادی مقوله رپ و رپیزم. قرن بیستم با این چهار پنج موج اجتماعی در حوزه فرهنگ عوام، طی شد و طبیعتا هر کدام از این حوزه ها نوع پوشش، لباس، آرایش، گویش، نوع مدل مو و … خاص خودشان را برتافتند و به دنیا تحمیل کردند. مدگرایی و آشفتگی ذهنی وقتی مد محور اصلی زندگی فرد باشد تمام مدت به زندگی دیگران چشم دوخته است تا وسایل جدید را شناخته و تهیه کند و اگر این امکان برایش فراهم نشود، مشغولیت ذهنی شدیدی پیدا می کند و این حس حسادت امان او را می برد بخصوص که جریان مد و تغییرات آن بسیار سریع و کوتاه مدت است و این فواصل کم باعث ایجاد فشار مالی و ذهنی زیاد به فرد می شود عده ای از افراد بر این عقیده اند که توجه به مدهای جدید و روز در کل تجددگرایی، انسان را اسیر و در بند خود می سازد. مدگرایی نیز موجب از بین رفتن اراده مدگرایان می گردد. آنان از خود، اختیاری در انتخاب نوع پوشش و مد ندارند. کاملاً مطیع مد و مدسازان جهانی اند و ایشان مقلدانی بیش نیستند. هر چیزی که تبدیل به مد شد ـ زشت یا زیبا فرقی ندارد ـ آنان را در بند خود می سازد. اقبال لاهوری: همچو آیینه مشو محو جمال دگراناز دل و دیده فرو شوی خیال دگران در جهان بال و پر خویش گشودن آموزکه پریدن نتوان با پر و بال دگران صرف وقت فراوان در راهی که به سبب تغییر و تحول فراوان هیچ گاه پایانی نخواهد داشت؛ چیزی جز زیان و استرس روحی برای به روز بودن و هم رنگی با جماعت، نخواهد بود. علل گرایش به مدگرایی مد در واقع حقیقتی است غیر قابل انکار و بودنی، که شاهرگ حیاتش در گرو تابعیت و تقلید انسان است. حالا هر قدر این انسان از وابستگی های فرهنگی و اعتقادیش دور شود و یا دورش کنند، طبیعتا به دنبال پر کردن خلا شخصیتی، به سوی تقلید و تبعیت و مدگرایی کشیده می شود یکی از شاخصه های بحران هویت را می توان مدگرایی دانست. «برنارد» معتقد است که مدها مانند هوس های اجتماعی بی ثبات و غیر منطقی اند. فردی که قادر به یافتن ارزش های مثبت پایدار در فرهنگ، مذهب و ایدئولوژی خود نیست، ایده آل هایش به هم می ریزد. چنین فردی که از در هم ریختگی هویت رنج می برد، و نمی تواند ارزش های گذشته و حال خود را ارزیابی نماید و برای آینده برنامه ریزی نماید، در چنین موقعیتی برای پر کردن خلاء شخصیتی به سوی ناهنجاری ها و رفتارهای خاص کشانده می شود. همانندی و پیروی از مد، را می توان تلاش فرد برای یکسان شدن با شخصی دانست که به هر دلیل مورد توجه اوست. این همانندسازی می تواند از ابعاد مختلف اعم از کلامی، پوششی، نگارشی و مانند آن پدید آید. زمانی شخص به دنبال مدگرایی می رود که کارکردی برایش داشته باشد، با مد شخصیت سازی می کند و یا هویت یابی؛ فرقی نمی کند حتی برای همگونی با گروه همسن هم به مدگرایی کشیده می شود. در جامعه ای که اختلاف طبقاتی شدت دارد، این اختلاف طبعا در نوع خانه، مدل اتومبیل، سبک زندگی، نوع شغل و مخصوصا در نوع لباس و آرایش ظاهر، منعکس می شود. گرایش به مدپرستی و مدگرایی علت های اجتماعی و روانی متعددی دارد. فاصله تبدیل شدن یک رفتار به هنجار و ناهنجار، به عوامل زیادی بستگی دارد. ـ بی گمان یکی از خصوصیات انسانی میل به متفاوت بودن و تمایز از دیگران بخصوص در دوران نوجوانی و جوانی، است و این در جلوه های انسانی به صورت خودنمایی، تنوع طلبی و نوگرایی بروز و ظهور می کند. ـ ضعف اراده و اختیار بر تصمیم و پایداری و کنترل هیجانات، عواطف و بیان اندیشه ها، افراد را به سوی نوعی از خودبیگانگی و بی هویتی سوق می دهد و گرایش به همرنگی، مدگرایی را در افراد تقویت می کند. تغییر و تبدیل از ویژگی های طبیعی انسان و جهان است و در مسیر آن نوگرایی و به روز بودن خودنمایی می کند. از آغاز زندگی و تقریبا سال هایی که آدمی خود را می شناسد، ناخودآگاه به تقلید از رفتار و عملکرد دیگران می پردازد. و متعاقب آن، بخش هایی از شخصیت دیگران را که مورد توجه او قرار می گیرد، به عنوان الگو و سرمشق می پذیرد.

 

خواندن این موارد پیشنهاد می شود:
Translate »