نحوه راه اندازی استارت آپ

بسیاری از مردم تصور می‌کنند استارت‎‌آپ‌ها پروژه‌های آنلاین یا دیجیتالی هستند که در دنیای الکرترونیک کاربرد دارند. درصورتیکه هدف از راه‌اندازی یک استارت‌آپ پیدا کردن مدل کسب‌و‌کار است ؛ عمر آن نمی‌تواند طولانی باشد و شرط راه‌اندازی آن داشتن ایده‌ای جدیدست. استارتاپ یا استارت‌آپ یک سرمایه‌گذاری به شکل کارآفرینی است که طی آن یک شرکت نوپا ایده‌ی جدیدی برای کسب‌و‌کار ارائه می‌دهد. طبق تعریف استیو بلنک، پروفسور دانشگاه استنفورد، استارت‌آپ یک سازمان است که برای پیدا کردن یک مدل کسب‌و‌کار تکرارپذیر و مقیاس‌پذیر راه‌اندازی می‌شود. البته اختلاف ‌بر سر تعریف استارت‌آپ زیاد است؛ اما نکته‌ی مشترک در همه‌ی آن‌ها این است که بر اساس یک ایده‌ی خلاقانه و جدید فعالیت آن‌ها آغاز می‌شود. این ایده‌ها بازار نیازمندی‌ها را هدف قرار می‌دهند و با ارائه‌ی یک محصول یا خدمات جدید و استفاده از تکنولوژی، خیلی سریع رشد پیدا می‌کنند. از آنجایی که هدف از راه‌اندازی یک استارت‌آپ پیدا کردن مدل کسب‌و‌کار است ؛ عمر آن نمی‌تواند طولانی باشد و معمولا بعد از گذشت چند سال به موفقیت می‌رسد یا بودجه‌ی آن تمام می‌شود و شکست می‌خورد. استارتاپ‌ها برای شروع فعالیت خود لزوما نیازی به ثبت شدن شرکت ندارند و از هرجا و با هر تعداد بنیان‌گذار می‌توانند فعالیت خودشان را آغاز کنند. بودجه‌ی راه‌اندازی استارتاپ‌های معمولا کم است؛ اما اگر ایده‌ی خوبی داشته باشند خیلی زود می‌توانند مورد حمایت سرمایه‌گذاران قرار بگیرند. بسیاری از افرادی که آرزوی راه اندازی استارت‌آپ در سر دارند هرگز این کار را نمی‌کنند. آن‌ها معمولا از فرآیند طولانی و پیچیده‌ی رشد استارتاپ‌ها خسته و ناامید می‌شوند. همین حالا لیستی از کارهایی که برای راه‌ اندازی استارتاپ‌تان باید انجام دهید را بنویسید. خیلی ترسناک است، مگر نه؟ از نوشتن طرح کسب و کار تا پیدا کردن سرمایه گذار و استخدام افراد متخصص. ‌احتمالا فکر می‌کنید که انجام همه‌ی این کار‌ها چقدر سخت و زمان ‌بر است. در این مطلب ما از رازهایی با شما سخن می‌گوییم که اجرای هر مرحله‌ی فرآیند راه اندازی استارت‌آپ را برای‌تان خوشایند‌تر می کند. استارت ‌آپ چیست؟ استارت ‌آپ نوعی از کسب‌ و کار است که مبتنی بر استفاده از فناوری انجام‌ می‌شود. هر شخص یا گروهی که قصد راه‌ اندازی استارت ‌آپ دارد، در واقع تلاش‌ می‌کند تا برای یک مسئله یا مسائل معین راه‌حل‌های نوینی را ارائه دهد. البته استارت ‌آپ‌هایی هم هستند که ممکن است بدون اتکا به فناوری فعالیت کنند، اما آنچه امروزه به عنوان معنای درست استارت ‌آپ نزد همگان شناخته شده است، قابل تفکیک از فناوری نیست. تمام استارت ‌آپ‌ها از یک ایده شروع‌ می‌شوند؛ ایده‌ای که احتمالاً مردم از آن استقبال زیادی خواهند کرد. برخی از استارت ‌آپ‌ها برای ماه‌ها و یا حتی سال‌ها بر روی یک ایده تمرکز کرده و سعی‌ می‌کنند به آن جامه‌ی عمل بپوشانند. استقبال مشتریان نقش بسزایی در موفقیت یا عدم موفقیت یک استارت ‌آپ دارد. اگر مشتریان نسبت به یک ایده بی‌تفاوت باشند، در حقیقت استارت ‌آپی نیز وجود نخواهد داشت. استارت ‌آپ ناب چیست؟ Lean startup یا استارت ‌آپ ناب استارت ‌آپی است که سعی دارد با یک رویکرد علمی فعالیت‌های مرتبط با کسب‌ و کار را مدیریت کند و از منابع موجود خود به نحوی انعطاف‌پذیر استفاده کند. در استارت ‌آپ ناب علاوه بر مهم بودن سطح ارائه‌ی خدمت یا محصول، رشد سریع خود کسب‌ و کار نیز اهمیت دارد و تلاش بر آن است تا از روش‌های بهینه‌سازی در مدیریت کسب‌ و کار استفاده شود. با اطمینان عمل کنید! استارت ‌آپ ناب لزوماً به معنای آن نیست که پول کمتری را هزینه کنید و یا اینکه دچار شکست نشوید؛ بلکه به معنای آن است که از یک فرآیند مدیریتی مطمئن و مؤثر برای انجام فعالیت‌های خود استفاده کنید. رویکرد استارت ‌آپ ناب به شما‌ می‌آموزد که چگونه در مسیر کارآفرینی مطمئن قدم بردارید و برنامه‌ریزی‌هایتان را بر اساس احتمالات و حدس و گمان جلو نبرید. مسئله‌ی عدم اطمینان یکی از چالش‌های جدی استارت ‌آپ‌ها است که گاه‌ می‌تواند تهدیدی برای تمام فعالیت‌های آن‌ها محسوب شود. یک راه مؤثر برای کاهش عدم اطمینان و پیامدهای منفی مرتبط با آن، تولید نمونه‌ای از محصول یا خدمت است که بتواند یک نگاه واقع‌بینانه به فعالان کارآفرینی به دست دهد. هوشمندانه کار کنید نه زیاد! یک استارت ‌آپ ناب این فرضیه را مطرح‌ می‌کند که هر استارت ‌آپ بدنبال پاسخ دادن به چند سؤال اساسی است. استارت ‌آپ‌ها به‌جای پرسیدن این سؤال که آیا این محصول‌ می‌تواند ساخته شود، پاسخ به سؤال‌های دیگری را دنبال‌ می‌کنند؛ سؤال‌هایی مانند «آیا این محصول باید ساخته شود؟» و اینکه «آیا‌ می‌توان یک کسب و کار پایدار پیرامون محصول یا خدمتی خاص راه اندازی کرد؟» برای پاسخ دادن به این سؤال‌ها علاوه بر مطالعات نظری و تحقیقات اولیه، باید آزمایش‌هایی نیز انجام شود و حتی یک نمونه محصول تولید شود تا بتوان بازخوردهای لازم را در مراحل بعد انجام داد. اصطلاح MVP اشاره به این مرحله دارد و به معنای حداقل محصول قابل عرضه است؛ محصولی که ویژگی‌های محصول نهایی را تا حد بالایی داشته باشد و بتوان با عرضه‌ی آن به مشتری، بازخوردهای نسبتاً واقعی و تعیین کننده دریافت کرد. یکی از مهم‌ترین مزیت‌های تولید نمونه محصول، آن است که بیشتر‌ می‌توان بر روی مراحل مختلف کار دقت کرد و آسیب‌های بالقوه و بالفعل را شناسایی نمود. کارآفرینی استارت ‌آپی به مراتب از سایر انواع کارآفرینی حساسیت‌های بیشتری دارد و این حساسیت‌ها اغلب در مقیاس کلان قابل اندازه‌گیری نیستند. در بسیاری از مواقع استارت ‌آپ‌ها پس از تولید نمونه‌ی محصول به نکات جدیدی دست پیدا‌ می‌کنند که هیچ گاه در محاسباتشان آن‌ها را درنظر نگرفته بودند. این موضوع همچنین‌ می‌تواند منجر به شناخت قابلیت‌های جدیدی از محصول شود که تا پیش از این به آن توجه نشده بود. استارت ‌آپ‌های حرفه‌ای به نیازهای مشتریان بیشتر توجه دارند تا خواسته‌های آن‌ها؛ اصلاً مهم نیست که مشتریان چه‌ می‌گویند و یا چه‌ می‌خواهند؛ مهم آن است که آن‌ها نیازهایی دارند که حتی خودشان نیز هیچ‌گونه اطلاعی از آن‌ها ندارند. حالا نوبت توسعه محصول اولیه است! بعد از اینکه حداقل محصول قابل عرضه را تولید کردید، باید برای آن چرخه‌های بازخورد طراحی کنید تا در تمام مراحل عرضه به مشتری بتوانید معیارهای معین را اندازه‌گیری کنید. اگر در مرحله بازخوردگیری با مشکل یا مشکلاتی مواجه شدید،‌ می‌توانید از تکنیک «۵ چرا» استفاده کنید. این تکنیک به شما‌ می‌گوید که در هنگام مواجهه به هر مشکل بپرسید که چرا این مشکل پیش آمد و سپس آن قدر این چرا را در مراحل بعد تکرار کنید تا به ریشه‌ی اصلی مشکل دست پیدا کرده و آن را برطرف کنید. در صورتی که پس از اجرای این چرخه توانستید نتایج قابل قبولی را دریافت کنید و بازخوردهای خوبی بگیرید، در مرحله‌ی بعد‌ می‌توانید اعضای بیشتری را به تیم اضافه کرده و فعالیت‌هایتان را توسعه دهید. به سوی بهتر شدن حرکت کنید تولید موفق یک محصول پایان راه نیست! کارآفرینی با رویکرد استارت ‌آپ ناب به دنبال پیشرفت هرچه بیشتر است و در پیش روی خود هیچ محدودیتی را نمی‌بیند. این به معنای آن نیست که استارت ‌آپ‌ها با هیچ مشکلی مواجهه نیستند؛ بلکه آن‌ها سعی‌ می‌کنند نهایت استفاده را از تهدیدها و چالش‌ها بکنند و از آن‌ها در جهت تقویت کسب‌وکار خود بهره بگیرند. استارت ‌آپ ناب همواره به پویایی فکر‌ می‌کند و به‌جای سکون بر روی یک مسئله، به صورت مداوم بر روی آن پردازش انجام‌ می‌دهد تا به نتیجه‌ی مطلوب برسد. اگرچه این نکات اصول اساسی راه اندازی استارت ‌آپ هستند، اما این نکته را به خاطر داشته باشید که همیشه در حین فعالیت با مسائلی روبه‌رو خواهید شد که قبلاً به آن‌ها فکر نکرده بودید؛ بنابراین در اینگونه مواقع آرامش خود را حفظ کنید و به دنبال راهکارهایی برای کنترل مسائل پیش آمده باشید. توجه به مراحل ذکر شده در بالا سبب می‌شود تا نسبت به نقشه‌ی راه استارت ‌آپ خود با چشمانی باز و به دور از آرمانگرایی عمل کنید و از این طریق احتمال هرگونه خطای مخرب و اشتباهات بزرگ را تا حد ممکن کاهش دهید.

مراحل راه اندازی یک استارت‌آپ برای اینکه شما یک استارت‌آپ راه اندازی کنید در ابتدا به سه چیز اساسی نیاز دارید. ابتدا باید یک ایده خاص داشته باشید این ایده باید یک محصول یا خدمت باشد که مشتریان واقعاً به آن نیازمند هستند و از آن استفاده خواهند کرد. بعد از ایده شما باید یک تیم با انگیزه تشکیل بدهید و در آخر با درآمد و سرمایه گذاری‌های که دارید بتوانید کسب و کار خود را به موفقیت برسانید. بیشتر استارتاپ‌ها که با شکست رو به رو می‌شوند در انتخاب و اجرای یکی از موارد بالا درست عمل نکرده‌اند. برای شروع استارت‌آپ نیازه به ایده بسیار خاص و بی نظیر نیستید بلکه باید یک خدمت یا سرویسی را با استفاده از تکنولوژی به کاربران ارائه دهید که بتواند نیازهای آن ها را برطرف کند. در ادامه به مراحل دیگر راه اندازی استارت‌آپ می پردازیم.

۱-بررسی کنید که بازار که چیزی لازم دارد شما باید بررسی کنید که چه چیزی مورد نیاز بازار است و شما چطور می‌توانید با ایده خود آن را نیاز را برطرف می‌کنید.به طور مثال به استارت‌آپ موفقی مانند  uber فکرکنید که با روی کار آمدن چه تحول بزرگی ایجاد کرد. ۲-ایده های خود را یاداشت کنید ایده ها و فکرهای که به ذهن شما می رسد معمولاً بعد از مدت زمانی کوتاه فراموش می‌شوند برای جلوگیری از این کار شما باید ایده‌ها و فکرهای که به ذهن شما می‌رسد را یاداشت کنید تا از بین نروند. اگر در مورد ایده خود به جزئیات و نظرات سازنده‌ای هم رسیدید آن ها را هم به ایده‌های خود اضافه کنید. ۳- نمونه اولیه‌ای از محصول یا خدمت خود بسازید متاسفانه اکثر ایده‌های که شکل می‌گیرند هیچ وقت وارد دنیای واقعی نمی‌شوند.حتی ایده‌های هم که یاداشت کرده‌اید اگر روی آن کار نکنید پس از مدتی فراموش می‌شوند و ارزشی نخواهند داشت. برای به واقعیت پیوستن ایده باید یک نمونه اولیه از آن را طراحی و بسازید. بسیاری از کسانی که می خواهند یک استارت‌آپ راه اندازی کنند در همین مرحله از کار دست می‌کشند. ۴-نمونه ساخته شده را به ۱۰۰ نفر نشان دهید حالا که نمونه اولیه را ساختید باید آن را به دیگران نشان دهید تا نظر آن ها را در مورد محصول خود جویا شوید. برای اینکار محصول خود را به ۱۰۰ نفر نشان دهید. این افراد باید از کسانی باشند که از شما هیچ شناخت و اطلاعاتی ندارند تا نظر خود را به صورت واقعی بیان کنند. ۵-مشکل نمونه اولیه را بر طرف کنید قاعدتاً هر چیزی که ابتدا ساخته می شود کامل نیست و به مرور زمان تکمیل می شود. اگر نمونه اولیه مشکل خاصی دارد آن را برطرف کنید و یا از اول بسازید تا مشکل و کم و کاستی‌های آن به حداقل مقدار خود برسد. ۶-پیدا کردن هم بنیان گذار یا شریک کاری پس از آنکه نمونه اولیه شما نتایج قابل قبولی را از خود نشان داد شما باید دنبال کسی باشید که همراه با شما به موفق رسیدن کسب و کار تلاش کند و حاضر باشد برای اینکار زمان خود را صرف کند. ۷- شرکت خود را ثبت کنید بعد از اینکه هم بنیان گذار یا شریک پیدا کردید شما باید کسب و کار خود را قانونمند و رسمی تر کنید بنابراین شما باید نسبت به ثبت شرکت برای استارت‌آپ خود اقدام کنید. ۸-برای تامین مخارج سرمایه گذار پیدا کنید اگر برای راه اندازی یا رشد استارت‌آپ بودجه مالی کافی ندارید شما باید به دنبال یک سرمایه گذار باشید که حاضر باشد روی ایده شما سرمایه گذاری کند و مسائل مالی شرکت شما را برطرف کند. در ابتدای کار جذب سرمایه گذار بسیار سخت است  بنابراین شما باید با حداقل سرمایه و منابع مالی شخصی خود استارت‌آپ را جلو ببرید و اولین نسخه محصول و خدمت را تولید کنید. ۹-نسخه اولیه محصول خود را ارائه کنید اگر نسخه اولیه محصول شما به طور کامل آماده نبود هم اشکال ندارد شما به مرور زمان می‌توانید روی مسائلی مثل واسط کاربری، سرعت و موارد دیگر کار کنید. ۱۰- عملکرد کاربران را بررسی کنید کاربرانی و مشتریانی که از خدمت یا محصول شما استفاده کردند را بررسی کنید و ببنید آیا آنها از محصول و خدمات شما راضی هستند. اگر جواب نه است دلیل را جویا شوید. ۱۱-دوباره معایب محصول خود را برطرف کنید اگر محصول شما معایبی داشتند دوباره آن ها را برطرف کنید هر چقدر لازم بود معایب را برطرف کنید تا محصول شما کامل تر شود. اگر مشاهده کردید که تعدادی افراد کمی از محصول و خدمت شما استفاده می کنند ناامید نشوید چون به طور حتم محصول شما برای آن ها ارزشمند است. ۱۲-محصول را به افراد بیشتری نشان دهید برای اینکه از نقاط ضعف محصول بیشتر با خبر شوید باید محصول خود را به ۱۰۰۰ نفر نشان دهید حتی اگر شده خودتان از آن ها بخواهید که از محصول و خدمت شما استفاده کنند و نظر خودشان را در مورد آن به شما بگویند. ۱۳-رشد داشته باشید مربی‌ها و افراد موفق در زمینه استارت‌آپ پیشنهاد می‌کنند که در کار خود حتما رشد داشته باشید تا با مرور زمان به موفقیت نزدیک شوید. ۱۴- کار را به نتیجه  برسانید اگر کاربران از محصول و خدمت شما استفاده می کنند به این معنا است که شما موفق بوده اید برای ادامه کسب درآمد و کسب سود شما باید تصمیم بگیرید که آیا برای ادامه کار استارت‌آپ خود را ادامه می دهید یا آن را به فروش می‌رسانید. تفاوت کارآفرینی با استارت‌آپ چیست؟ شاید در نگاه اول بعضی فکر کنند که استارت‌آپ ها همان کارآفرینان هستند. اما کارآفرینی فرآیندی است که یک مدل کسب و کار مشخص را تنها با تیم های جدید یا در مکان‌ها و زمان‌های جدید بازآفرینی می‌کند. ولی کار استارتاپ‌ها ساخت یک مدل کسب و کار جدید است. یعنی علاوه بر تغییر مکان، زمان و تیم کاری کسب و کار ، اجزای آن (محصولات،روش توزیع،فعالیتها و منابع مورد استفاده، مشتریان هدف و …) را هم تغییر می‌دهد. کاری که با ابهام و ریسک بالا انجام می‌گیرد و نتیجه آن در صورت موفقیت، خلق ثروت زیاد برای صاحبان استارت آپ است. معمولا کارآفرین اجزاء مدل کسب و کار خود را می شناسد و نمونه واقعی آن را در محیط های دیگر دیده است. ولی برای استارت‌آپ بعضی یا همه اجزای، ناشناخته و همچنین دارای ابهاماتی است. حتی بازارهای هدف برای تیم استارتاپی، در حد فرضیه و حدس و گمان است. ضمنا گسترش پذیر بودن و تکرار پذیر بودن مدل کسب و کار استارت‌آپ هم با ابهام مواجه است. اطلاعات عمومی و تعاریف مورد نیاز استارتاپ ها بنیانگذار استارت‌آپ Founder به فردی که یک استارت‌آپ را پایه گذاری می کند، بنیان‌گذار گفته می‌شود. اینگونه افراد معمولا خلاق و پویا هستند و در اهداف و فعالیتهای خود، پشتکار زیادی دارند. راه‌اندازی یک کسب و کار نوپا (استارت آپ) به هیچ عنوان کار راحتی نیست و بنیان‌گذاران باید سختی های زیادی را تحمل کنند. استارت‌آپ ناب (نوپای ناب) Lean Startup نکته اصلی ناب دوری کردن از کارهای غیر ضروری است. یعنی تیم استارت‌آپ با تمرکز بیشتر و عمیق تر بر نیاز مشتری و شناسایی دقیق آن با صرف هزینه و زمان کمتر سعی در ارائه راه حل در قالب محصول اولیه (MVP) می نماید. با عرضه این محصول و گرفتن بازخورد به سرعت معایب و نواقص را برطرف کرده و خیلی زودتر از استارتاپهای دیگر به نتیجه مطلوب که همان محصول مورد نظر مشتری و سود آور برای تیم استارت‌آپ می رسد. هک رشد Growth Hacking تعدادی از اصول و فنون بازاریابی است که با خلاقیت و  تفکر تحلیلی برای فروش بیشتر و پایدارتر تلاش می‌کند. بخشی از آن بازاریابی دیجیتال است که با روش‌هایی مانند بازاریابی محتوایی، بهینه‌سازی موتورهای جست‌ وجو یعنی سئو، UI و UX سایت، بازاریابی ایمیلی، بازاریابی رسانه‌های اجتماعی و … انجام می‌ شود. نمونه اولیه Prototype مشخصات و ویژگیهای اصلی محصول در حال طراحی را دارد و مبنای آزمون و ارزیابی ها قرار می‌گیرد. معمولاً نمونه اولیه، قسمتی از فرآیند تحقیق و توسعه است. مزیت رقابتی Competitive Advantage توانمندی های یک تیم یا شرکت که موجب برتری او نسبت به رقبا در بازار می‌ شود. در میان شرکتهایی که محصولات مشابهی را به بازار عرضه می‌کنند، برخی ممکن است با تبلیغات خلاق و ماندگار، طراحی بسته‌بندی نو یا روش‌های بهتر توزیع و یا قیمت مناسب، مزیت رقابتی برای خود ایجاد کنند. مرکز رشد Incubator کلمه انکوباتور در اصل به معنای محلی است که نوزادی را که زودتر از موعد به دنیا آمده‌ و هنوز توان زنده ماندن در فضای باز را ندارد، در آنجا نگهداری می کنند. این فضا مشابه رحم شرایط ویژه ای را برای مراقبت از نوزاد فراهم می کند. بعد رشد لازم و به دست آوردن شرایط واقعی تولد، نوزاد را از دستگاه خارج می کنند. از همین مفهوم برای پرورش و مراقبت کسانی که مایل به تشکیل شرکت هستند ولی امکانات و توانایی‌های موردنیاز برای رودررویی با شرایط واقعی بازار ندارند استفاده شده و همان نام «انکووباتور» یا مرکز رشد را بر روی آن گذاشته اند. مدت اقامت شرکت‌ نوپا در مراکز رشد کوتاه است ولی در همین مدت کوتاه کسب و کار جدید به مرحله بلوغ می‌رسد و می تواند با شرایط واقعی بازار روبرو شده و روی پای خود بایستد. فرشتگان کسب و کار Angel investors افرادی که با ورود خود به یک کسب و کار سرمایه مورد نیاز و شبکه ارتباطات با افراد جدید و موثر را ایجاد می‌کند. فرشتگان کسب و کار با سرمایه گذاران خطر پذیر فرق می کند. نرخ سوخت Burn Rate مقدار هزینه های یک استارت‌آپ در زمان مشخص را نشان می دهد. در واقع همان مبلغی است که یک استارت‌آپ در حال حاضر بطور ماهانه برای مخارج خود قبل از سوددهی اولیه نیاز دارد. ارائه آسانسوری Elevator Pitch بیان یک ایده‌ کسب و کار کمتر از ۳ دقیقه، به شکلی که مخاطب مورد نظر متوجه و جذب شود. بطور کلی ارائه آسانسوری شامل معرفی نیازی شناسایی شده، جامعه مشتریانی که آن نیاز را دارند اما پاسخ مناسبی دریافت نکرده اند، راه حل پیشنهادی که جذابیت های لازم را دارد و معرفی نفرات تیم کارآفرین یا صاحبان ایده که توانمندی ها و انگیزه های لازم را دارند. سرمایه بذری Seed Funding اکثر استارت‌آپ ها برای شروع کار خود به مقداری سرمایه نیاز دارند تا رشد کنند، به این سرمایه که در مراحل اولیه در اختیار استارت‌آپ قرار می گیرد، سرمایه بذری گفته می شود. سرمایه گذار خطرپذیر Venture Capital شرکت سرمایه گذاری است که منابع مالی و خدمات مدیریتی را در اختیار کسب و کارهای نوپا و در حال رشد قرار می دهد. استارتاپ‌ها نیز از این امکانات به منظور ساخت و توسعه محصول، جذب مشتری و افزایش نفوذ بازار استفاده می‌کنند. کار تیمی Team Working کاری هماهنگ که توسط عده‌ای از افراد هم ‌جهت، صورت می‌گیرد. همه آنها موافقت و تعهد لازم برای انجام دادن هدف مشترک را دارند. هر فرد نقش تکمیلی در انجام کار دارد. در تصمیم گیری ها معمولا از هماهنگ خوبی برخوردارند. طوفان فکری Brainstorming شیوه‌ای است که با اتکا به تفکر خلاق در حل مسئله به کار گرفته می‌شود. در این شیوه شرکت‌کنندگان برای حل مسئله یا موضوع مورد سؤال، آنچه را که به ذهنشان می‌رسد، بیان می‌کنند، حتی اگر عجیب ‌وغریب به نظر آید. نقطه قوت این شیوه آن است که ممکن است چند اظهارنظر در میان نظرهای ارائه‌شده مفید باشد، یا به دستیابی به یک نظر سودمند بیانجامد. در مرحله بعد اظهارنظرهای جمع‌آوری‌شده، تجزیه‌وتحلیل و ارزیابی و بهترین نظر انتخاب می‌شود. شتاب‌دهنده استارت آپ Startup accelerator شتاب دهنده‌ ها، افراد یا شرکت‌هایی هستند که وظیفه حمایت از یک کسب و کار نوپا یا همان استارت‌آپ را برعهده گرفته و آنها را در فرآیند آموزش، تولید و فروش محصول هدایت می‌کنند. شتابدهنده‌ها می‌توانند در هر کدام از سه دسته سرمایه‌گذاری فوق قرار گیرند، اما معمولاً شتابدهنده ها به عنوان گروه سرمایه‌گذاری شراکتی شناخته می‌شود که تنها تا ۴۹ درصد از سهام گروه را به خود اختصاص می‌دهند.

 

خواندن این موارد پیشنهاد می شود:
Translate »