هرچند تعاریف زیادی برای استارتآپ وجود دارد اما بسیاری از محققان و نظریه پردازان اقتصاد متفق القول هستند که واژه استارت آپ به “شرکتی نوپا و تازه تاسیس که رشد سریعی دارد” اطلاق میشود. باید بدانید استارتاپ فرآیند به حرکت درآوردن یک ایده است و صرفاً به هر شرکت تازه تأسیسی استارتاپ نمیگویند. چنین شرکتی ظرفیت بالایی برای رشد سریع دارد و معمولاً در مرحله اول دارای 1 تا 3 مؤسس است. قبل از راه انداختن کسب و کار خودتان میبایست بدانید که میخواهید در کدام دسته جای بگیرید. فاکتورهای زیادی وجود دارد که استارتاپ را از یک کسب و کار کوچک یا یک شرکت متمایز میکند. تفاوت اصلی آنها در دیدگاه کارآفرین نسبت به رشد است و این کاملا به شما بستگی دارد که میخواهید شرکتتان را در عرض چند سال در چه نقطهای بببینید. معنای دقیق استارتاپ چیست؟ با یک مثال به تعریف دقیق استارتاپ میپردازیم. فرض کنید ما یک کسب و کار مثل نصب کابینت راه اندازی میکنیم. کار را شروع میکنیم و از آن جا که کارمان حرفهای و دقیق است کم کم مشتریانی را جذب میکنیم و تعداد سفارشها رفته رفته زیاد میشود. پس از مدتی تعداد سفارشها به قدری زیاد میشود که مجبور میشویم چند نیروی دیگر به تیم خود اضافه کنیم. به طوری که به ازای اضافه شدن هر 30 سفارش در ماه ما مجبوریم یک نیروی انسانی اضافه کنیم. اینجا دقیقا جایی است که بین کسب و کار و استارت آپ تفاوت ایجاد میشود. در یک استارتاپ با افزایش این مقدار مشتری نیاز به اضافه کردن نیرو نیست و هزاران مشتری را با تعداد کمی نیروی انسانی میتوان سرویسدهی و مدیریت کرد. برای مثال اگر به مشتریان اسنپ هزاران نفر اضافه شود شاید نیاز به اضافه کردن حتی یک نیرو در تیم پشتیبانی نباشد. در بقیه استارت آپ ها نیز به همین صورت افزایش مشتری با موانع کمتری قابل کنترل است. این خاصیت باعث می شود استارتاپ ها بتوانند رشد بسیار زیادی داشته باشند و محدودیتهای کمی بر سر راه داشته باشند. به همین علت است که استارت آپ ها می توانند به سود بسیار زیادی دست یابند. این خاصیت برای سرمایه گذاران نیز بسیار جذاب است و آنها را ترغیب به ورود به این حوزه میکند. تفاوت کسب و کار و استارتاپ چندین تفاوت میان استارتاپ و کسب و کار وجود دارد که به برخی از آنها اشاره شد. دیگر تفاوتهای عمده این دو شامل مواردی از قبیل خلاقانه و نوآورانه بودن استارتاپ ها، رشد سریع آنها، تکیه بر فضای مجازی و اینترنت برای خدمتدهی و گستردش کار و جذاب بودن برای سرمایه گذاران میباشد. در کل میتوان تفاوت های این دو را در موارد زیر دانست: انتظارات متفاوت از نرخ رشد نحوه تامین مالی متفاوت ماهیت اصلی ایده چه زمانی یک شرکت دیگر استارتاپ محسوب نمیشود؟ چند عامل وجود دارد که مرز میان یک شرکت جاافتاده و یک شرکت استارتاپی را مشخص میکنند. شرکتهایی مثل گوگل، فیسبوک، آمازون و توییتر کارشان را بهعنوان استارت آپ های نوآوری آغاز کردند که چشمانداز صنایع مختلف را تغییر دادند. این همان کاری است که استارتاپ ها قرار است انجام دهند، توجه دادن به آنچه بیشتر میتوان تأمین کرد، پر کردن شکافهای موجود در بازارهای فعلی و متحول کردن بازارهای سنتی. اما زمانی هست که این استارتاپ ها تا حد امکان شکوفا میشوند و در همین زمان است که عنوان استارتاپ را رها میکنند. حالا که تصویری از چیستی یک استارتاپ دارید بیایید با هم نگاهی به عواملی بیاندازیم که یک شرکت استارتاپی را شکل میدهند. رشد همه استارتاپ ها کار خود را در قالب کسب و کارهای کوچک شروع میکنند، اما همه کسب و کارهای کوچک استارتاپ نیستند. تفاوت کلیدی، در نگاه آنها نسبت به رشد نهفته است. استارتاپ ها برای رشد سریع طراحی شدهاند؛ به همین خاطر است که امروزه اکثر کارآفرینان، کار خود رادر کسوت استارتاپ های حوزه فناوری شروع میکنند چراکه اینترنت، فارغ از زمان و مکان، بازار بسیار پهناوری را در اختیار شرکتهای آنها قرار میدهد. البته همه استارتاپ های حوزه فناوری لزوماً به بازار عظیمی نیاز ندارند. اگر محصولی گزینشی برای نیازهای یک بازار ویژه داشته باشید، بازار هدف خود را از قبل انتخاب کردهاید. برای رشد سریع باید محصولی داشته باشید که از قابلیت ایجاد تقاضا برخوردار باشد. استارتاپ شما باید محصولی تولید کند که بتواند بازار را بر هم زده یا محصول موجود را به بازار جدیدی ببرد. اشتیاق محوری استارتاپ شغلی است که نمیتوانید از آن دست بکشید. محصول شرکتهای استارتاپی چیزی است که شور و شوق آنها را برانگیخته و در حالت آرمانی، هرگز پیش از این تجربه نشده است. این اشتیاق، کارآفرین را به سمت عبور از محدودیتها سوق میدهد. راه اندازی کسب و کار خودتان میتواند نبردی واقعی باشد، اما باید به گروهتان نشان دهید که این ایده چقدر برای شما میارزد. کارآفرین، افرادی را دور خودش جمع میکند که قابلیت ایدهاش را فهمیده و تمایل داشته باشند روی همین ایده کار کنند. مسئله تجربه و آزمون و خطا مطرح است، چرا که نمیدانید ایده شما چطور از آب در خواهد آمد، یا مشتریان چه واکنشی نسبت به محصولتان نشان خواهند داد. ایجاد تغییر این هدف مشترک همه استارتاپ هاست که تغییر ایجاد کرده، نوآوری کنند، و شیوههای سنتی انجام کارها را دگرگون سازند. مسئله فقط عرضه محصولات جدید نیست، استارتاپ میتواند روی اجرای کارها هم متمرکز شود، یعنی نحوه عرضه محصول. مثلاً چه کسی فکرش را میکرد که میشود پوستهای مصنوعی روی میوهها کشید تا برای مدت طولانیتری تازه بمانند؟ بله، امروز استارتاپ هایی از این دست، پا به میدان گذاشتهاند. بنابراین برای پاسخ به سؤال “استارتاپ چیست؟” آسانتر است که بگوییم، استارتاپ چیزی است که جهان را تغییر داده و کارها را تسهیل میکند.
خلاقیت و تنوع بدون شک، استارتاپ دربارهی نوآوری است، یا به شکل عرضه محصول جدید یا حل مسئلهای منحصربهفرد. این نوآوری را میتوان در مدل کسب و کار یک استارتاپ هم دید. شخص کارآفرین میتواند ایدههای خود را براساس چرخههای رقبای هدفش بنا کند، تا شکاف موجود در بازار پر شود. مسئله، پیاده کردن خلاقیتتان در زندگی، و به تحقق رساندن ایدههایتان است. همچنین به یاد داشته باشید که هرگز نباید کاملاً شیفته ایده خود شوید. استارتاپ ها شبیه کتابی با پایان باز هستند که حاضرند بهخاطر متناسب شدن ایدههایشان با بازار، پذیرای تغییرات تازه باشند. مدل کسب و کار انطباقی برای هر شرکتی، هیچ مدل کسب و کاری وجود ندارد که کاملاً کارآمد بوده و تمام جنبه های کسب و کار او را پوشش دهد. یک شرکت استارتاپی میتواند برای رسیدن به چیزی که تمام جنبه های کسب و کار او را تأمین کند، دست به نوآوری در یک مدل کسب و کار هم بزند. مدل او، میتواند فصل مشترک دو یا چند مدل کسب و کار باشد. مثلاً، مدل کسب و کار Airbnb ترکیبی از مدلهای گردآورنده، عندالمطالبه، و فروشگاه برخط است. یک استارتاپ به دنبال مدلی مقیاسپذیر میگردد که تمام جنبههایشان را برآورده کرده و مجهز به اسباب درآمدزایی و سودآوری در طول زمان باشد. بهطور کلی، مؤسسان استارتاپ مدلهای مختلف کسب و کار را امتحان میکنند تا به مدل پایدار منحصربهفردی برسند که انطباقپذیر بوده و بتوان آن را به مرور زمان تغییر داد. مثلاً، Netflix در ابتدا یک سرویس اجاره دیویدی برخط بود، پس از مدتی با تغییر فن آوری ویژگیهایی را در مدل کسب و کارش گنجاند که این شرکت را به یکی از غولهای صنعت پخش ویدیوی آنلاین تبدیل کرد. برخی اصطلاحات و واژگان استارتاپی شتاب دهنده استارتاپ شتاب دهنده ها به اجرایی شدن ایده و مدل کسب و کار استارتاپ های موجود کمک میکنند. آنها در زمان معین سه تا چهار ماهه کار میکنند و از یک مدل رسمی استفاده کرده و استارتاپ های برتری را انتخاب میکنند که مقیاسپذیر بوده و قابلیت رشد سریع را دارند. شتاب دهنده ها امکاناتی نظیر دفتر کاری و حمایت های ارتباطی و آموزشی در اختیار تیمهای استارتاپی قرار میدهند بهعلاوه سرمایهای (حدود 25 میلیون) را در ازای درصدی از پیش تعیینشده از سهام (حدود 15 درصد) در اختیار استارتاپ ها قرار میدهند. میتوانید در لینک شتاب دهنده چیست ؟ تعریف کاملی از شتاب دهنده را ببینید. مرکز رشد استارتاپ یا انکوباتور مرکز رشد یا انکوباتور، یکی از ابزارهای رشد اقتصادی است که به منظور حمایت از کارآفرینان تحصیلکرده تأسیس میشود و با ارائه امکانات و تسهیلات عمومی، زمینه پا گرفتن شرکتهای جدید را فراهم میکند. این مراکز بیشتر در مراحل اولیه کار، به شرکتهای استارتاپی کمک میکنند و بر بقای استارتاپ تمرکز دارند. آنها مثل مربی کار کرده و از وقت و منابع خود مایه میگذارند. به طور کلی مراکز رشد، روی استارتاپ سرمایه گذاری نکرده و سهامی را نیز نمیگیرند. لین استارتاپ لین استارتاپ در لغت به معنی استارتاپ ناب است. Lean Startup در واقع یک سیستم برای ساخت یک کسب و کار یا محصول است که در این سیستم از استراتژی کاهش ریسک استفاده میشود. در این سیستم به صورت مداوم محصول و ایدههای جدید آزمایش میشوند و با بازخورد گرفتن سریع از مشتریان، اعتبار سنجی میشوند به طوری که کارهای بدون فایده حذف و کارهای ارزشمند گسترش مییابند. استارتاپ ویکند چیست ؟ استارتاپ ویکند دورهمی استارتاپی ها، برنامه نویسان، گرافیستها، ایده پردازان، بازاریاب ها، مدیران و سرمایه گذاران میباشد به طوری که این افراد در چند روز متوالی آخر هفته (معمولا 3 روز) گرد هم میآیند. در این رویدادها ایدهها و طرحهای جدیدی مطرح میشود و تیمهایی برای کار بر روی ایدههای جدید تشکیل میشود تا به چالشها و نیازهایی بر این اساس پاسخ داده شود. استارتاپ گرایند استارتاپ گرایند رویدادی حمایتی است که در آن از کارآفرینان و موسسان کسب و کارهای نوپا که عملکرد موفقیت آمیزی داشته اند دعوت میشود تا در مورد بیزینسشان صحبت کنند و داستان موفقیتشان را بگویند. این رویداد فرصتی برای استارتاپی هاست که از تجربیات یکدیگر استفاده کنند. طرح کسب و کار یا بیزینس پلن در سادهترین شکل، یک طرح کسب و کار یا بیزینس پلن یک سند است که اصول اولیه در مورد کسب و کار، محصولات، و خدمات شما را مشخص میکند، بازاری را که هدف قرار دادهاید، اهدافی که برای کسب و کار دارید و چگونگی دستیابی به آن اهداف را بیان میکند. بیزینس پلن یکی از مهمترین برنامههایی است که شما باید هنگام شروع یک کسب و کار داشته باشید.
سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتهای سرمایه گذاری زیادی از قبل وجود داشته اند. این شرکتها بر روی استارتاپ هایی که به درآمد رسیده باشند و نسبتا وضعیت خوبی داشت باشند سرمایه گذاری میکنند. سرمایه گذار خطرپذیر یا VC وابسته به این که چقدر کسب و کار سودده باشد و چه درصدی از سهام به او واگذار شود، سرمایهای را در اختیار تیم استارتاپی قرار میدهد تا آنها را به جلو براند و به سود بالایی برساند. قراردادها بین سرمایه گذاران و استارتاپ ها سفت و سختتر از شتاب دهنده ها میباشد و معمولا به تیم استارتاپی در چند گام سرمایه داده میشود. در صورتی که تیم در هر مرحله موفق شود و به شاخصهای تعیین شده (مطابق با قرارداد) دست یابد، هزینه مراحل بعد برای ادامه راه نیز به تیم داده میشود.
انواع روشهای تأمین سرمایه استارتاپ ها دوستان، دنبالکنندگان، و خانواده اکثر مردم این افراد را گزینه مناسبی نمیدانند اما آنها میتوانند قابلاعتمادترین سرمایه گذار باشند، چرا که نزدیکان کارآفرینان هستند. بهعلاوه، این شکل از سرمایه گذاری میتواند برای ارزیابی ایدههایتان جواب بدهد. وقتی هیچ کس دیگری برای سرمایه گذاری روی ایدههایتان متقاعد نشده، نزدیکان میتوانند سرمایه اندکی را به استارتاپ شما تزریق کرده و به آن کمک کنند. فرشتگان کسب و کار انجلها یا سرمایه گذاران فرشته افرادی هستند که اگر ایده شما را خوشآتیه بدانند، در ازای وام یا سهام، با سرمایه گذاری پول خودشان، از کسب و کارتان حمایت میکنند. این افراد با تجربه یا روابط خود در دیگر جنبهها نیز خودشان را درگیر میکنند. آنها به استارتاپ ها در برداشتن اولین قدمها کمک میکنند بدون اینکه به نرخ بازگشت سرمایه خیلی فکر کنند. سرمایه گذاران فرشته نقطه مقابل سرمایه گذاران خطرپذیر هستند. بذرمایه بذرمایه یا Seed Capital، بودجه اولیه هر استارتاپ جهت تأمین هزینه فعالیتهای اولیه به منظور جذب سرمایه گذاران خطرپذیر است. تواناییهای کسب و کار کارآفرین، و مزایای محصول تعیین میکنند که سرمایه گذار چه مقدار بذرمایه در استارتاپ سرمایه گذاری خواهد کرد. سرمایه خطرپذیر سرمایه خطرپذیر در میان شرکتهای استارتاپی محبوبیت بیشتری یافته است، شرکتهایی که نتوانستهاند بودجه مورد نیاز خود را از منابع دیگری مثل وامهای بانکی تأمین کنند. سرمایه گذاران خطرپذیر افرادی هستند که سرمایه استارتاپ ها یا کسب و کارهای کوچکی را فراهم میسازند که قابلیت رشد در درازمدت را دارند. علت اصلی کاهش شدید این نوع سرمایه گذاری این است که سرمایه گذار سهام گرفته و درنتیجه در تصمیمات شرکت حرفی برای گفتن خواهد داشت. برای شروع این سرمایه گذاری، هر کسب و کاری باید ابتدا طرح کسب و کار خود را به سرمایه گذار ارائه دهد، در ادامه تحقیقات نظاممندی روی این طرح و محصول شرکت انجام میگیرد. سپس، سرمایه گذار با مشاوره دادن و نظارت کردن بر رشد شرکت، نقش فعالانهای در تأمین بودجه آن بر عهده میگیرد. تأمین سرمایه جمعی این روزها چندین پلتفرم تأمین سرمایه جمعی در کشورمان دسترس است. استارتاپ، برای تأمین برخط سرمایه جمعی باید یک پویش راه بیاندازد، اگر سرمایه گذاران ایده کسب و کارش را دوست داشته باشند، میتوانند در این پویش سرمایه گذاری کنند. بدین ترتیب تأمین سرمایه جمعی برخط میتواند پیش از راه اندازی کسب و کارتان به شما کمک کند.
چگونه یک استارتاپ بسازیم؟ برای ساخت یک کسب و کار یا استارت آپ موفق و رسیدن به موفقیت گامهایی وجود دارد که به طور مختصر به برخی از آنها میپردازیم. گام اول: کسب و کار خود را در ذهن بسازید و بدون هیچ محدودیتی آینده شرکت خود را ترسیم کنید. گام دوم: به دنبال ایدههای ناب و پرسود باشید، بازار را مطالعه و بررسی کنید و یک تیم مرکزی برای خود انتخاب کنید. گام سوم: انتخاب نامی مناسب برای ایده و طرح خود و نوشتن بیزینس پلن برای جذب سرمایه و تعیین اهداف سومین گام است. گام چهارم: گام چهارم راه اندازی کسب و کار ، شروع به تولید و خدمت رسانی و انتخاب متخصص برای هر بخش میباشد. گام پنجم: گام بعدی گسترش و رشد فعالیت و اندازه گیری آن است. (استفاده از شبکههای اجتماعی برای توسعه سریعتر پیشنهاد میشود) گام ششم: به دنبال جذب سرمایه و گرفتن مجوزهای قانونی برای کسب و کار خود باشید. گام هفتم: برای گسترش کسب و کار خود بهترین افراد را بیابید و استخدام کنید. وظایف را تقسیم کنید و تیمی قوی برای ادامه کار خود بسازید. گام هشتم: کسب و کار خود را به شرکت تبدیل کنید و به کارتان رسمیت ببخشید. گام نهم: بازاریابی و تبلیغات گسترده را برای جذب مشتری، افزایش فروش و درآمدزایی شروع کنید. گام دهم: بعد از جذب مشتری به دنبال نگه داشتن مشتری و تثبیت سود خود باشید. این گامهای مورد نیاز برای راه اندازی یک استارت آپ میباشد. در نهایت برای خواندن مقالهای کامل در زمینه نحوه راه اندازی استارتاپ می توانید به لینک مراحل راه اندازی استارتاپ مراجعه نمایید.