استارتآپ یا استارتآپ یک واژه قدیمی و جا افتاده در اکوسیستم هایی مانند سیلیکون ولی و یک واژه تقریبا جدید در اکوسیستم کارآفرینی ایران است. بسیاری استارتآپ ها را محدود به طراحی و ساخت اپلیکیشن یا دنیای الکترونیکی میدانند درصورتیکه این دیدگاه درست نیست. در بسیاری از محافل دانشجویی می شنویم که حرف هایی درباره تشکیل استارتآپ گفته می شود و عده ای جوان قصد دارند استارت آپ خود راه بیاندازند و از این طریق کارآفرینی کنند. اما معنا و مفهوم واقعی این واژه چیست؟ در ادامه تعریف استارتآپ را از دید فعالان این حوزه خواهید دید : اریک ریس: استارتآپ نهادی است انسانی که برای خلق محصول یا خدمتی جدید در شرایط عدم قطعیت زیاد ایجاد شده است. دیو مک کلور: استارت آپ شرکتی است که درباره موارد زیر سردرگم است: ۱. محصولش چیست ۲. مشتریان آن چه کسانی هستند ۳. چگونه می تواند درآمدزایی کند اگر یک استارتآپ پاسخ سه پرسش بالا را بیابد از استارتآپ بودن فاصله می گیرد و به کسب و کاری واقعی (کمپانی) تبدیل میشود.
استیو بلنک: استارتآپ سازمانی موقتی است که در جستجوی یک مدل کسب و کار گسترشپذیر و تکرارپذیر است. پاول گراهام: استارت آپ شرکتی است که ساخته شده تا به سرعت رشد کند. تازه نفس بودن هیچ شرکتی آن را به یک استارتآپ تبدیل نمی کند. برای استارت آپ بودن ،الزامی برای کار در زمینه فناوری و یا جذب سرمایه و وجود ندارد و تنها نکته مهم رشد است. هرچیز دیگری که به استارتآپ ها نسبت میدهیم از رشد میآید.
پیتر تیل: استارتآپ بزرگترین گروه از انسان ها که م توانید آنها را برای ساخت آینده ای متفاوت متقاعد کنید. بنابراین تعریف استارتآپ برخلاف تصور عموم موارد زیر نیستند و تمامی این موارد در مورد معنای واژه استارتآپ اشتباه هستند : 1. اپلیکیشن موبایل 2. 3 نفر جوان بی تجربه به همراه یک ایده 3. فروشگاه اینترنتی و هر چیزی که قبلا پیاده سازی و آزمایش شده است. 4. احداث یک شرکت که مشابه آن از قدیم وجود داشته است. جمع بندی : بنابراین می توان به عنوان یک جمع بندی گفت که استارتآپ به معنای تولید ارزشی جدید توام با شرایط عدم قطعیت بسیار برای مشتری است که باعث رفع حداقل یکی از مشکلات او می شود و زندگی را برای وی نسبت به گذشته آسوده تر می کند. بنابراین زمانی می توان از این واژه استفاده کرد که مشکلی از بخش یا کل جامعه شناسایی شده باشد و راه حلی مناسب برای آن نیز طراحی شده باشد. پس تا زمانی که مطمئن نشده اید مشکلی واقعی را شناسایی کرده اید، نباید خود را استارتآپ طلقی کنید. عدم قطعیت عضو جدایی ناپذیر تمام استارتآپ هاست. بدین معنی که شناسایی یک مشکل در جامعه و طراحی یک محصول برای رفع آن، به معنای موفقیت و ایجاد درآمد نیست! شما پس از شناسایی یک مشکل باید به سراغ اعتبارسنجی آن بروید و با مصاحبه های حضوری با مشتریان احتمالی، فرضیات خود را اعتبارسنجی کنید و پس از رسیدن به واقعیت در مورد صحت وجود آن مشکل، باید اینبار راه حل طراحی شده خود را در قالب یک کمینه محصول پذیرفتنی یا MVP مورد سنجش و آزمایش قرار دهید تا دریابید راه حل مذکور توانایی رفع کامل این مشکل را دارد یا خیر… به طور کل پیاده سازی، اعتبارسنجی و گسترش یک ایده نیاز به تخصص و اطلاعات فراوانی دارد که توصیه می شود قبل از اینکه بخواهید دست به کار شوید و تمام زمان زندگی خود را صرف ساخت و پرورش یک استارت آپ کنید، اطلاعات خود را به شکلی تخصصی افزایش دهید.