مد ،پدیده ای نسبتا مدرن است که دیدگاههای زیادی درباره آن وجود دارد. این دیدگاه ها پل ارتباطی فلسفه و مد هستند. اسلام نظر خاصی درباره مد ، هویت و اعتدال ورزی در مد دارد. اگر مد را آراستگي و دوري از يكنواختي بدانيم، مورد تأييد بلكه تشويق عقل و آموزه‌هاي ديني است اما اگر از حد اعتدال خارج شود، آسيب هايي را درپي خواهد داشت . مد به عنوان پديده‌اي اجتماعي مختص جامعه و فرهنگ خاصي نيست و پيدايش و افول مد، پنج مرحله ‌شامل آفرينش، معرفي مد، تبليغ مد، توليد انبوه و تقاضاي مد جديد را طي مي‌كند. مدگرایی را به طور مطلق نمی ‏توان رد کرد و از سویی، پذیرش کامل و بی‏ چون و چرای آن نیز عاقلانه نیست، بلکه میانه‏ روی در مدگرایی و مراقبت داشتن بر هماهنگی آن با فرهنگ و مذهب و ملیت خویش، مناسبت ‏ترین راه برخورد با مد و مدگرایی است. برخی، مدگرایی را نشانه تمدن و گروهی، آن را دلیل بی ‏هویتی فرد می‏دانند. حال آنکه با میانه روی در این امر و در نظر داشتن فرهنگ و مذهب سرزمین خود، می‏توان از مدگرایی سود جست و نگرانی خویش را از رواج مدگرایی برطرف ساخت. تعريف مد: واژه «مد» در لغت‏ به معناي سليقه، اسلوب، روش شيوه و… به كار مي‏رود و در اصطلاح، عبارت است از روش و طريقه‏اي موقتي كه براساس ذوق و سليقه افراد يك جامعه و سبك زندگي ـ از جمله شكل لباس پوشيدن، نوع آداب پذيرايي و معاشرت و تزيين و معماري خانه و… ـ را تنظيم مي‏کند. در جامعه‌شناسي، به رفتار جمعي نوظهوري که به قدر رسم اجتماعي تثبيت نشده باشد، مد اجتماعي مي‌گويند. بنابراين، مي‏توان گفت: مد به تغيير سليقه ناگهاني و مكرر همه يا برخي از افراد يك جامعه اطلاق مي‏شود و منجر به گرايش به رفتاري خاص، يا مصرف كالاي به خصوصي، يا در پيش گرفتن سبكي خاص در زندگي مي‏شود. عوامل وريشه‏هاي مدگرايي: انسان به گونه‏اي آفريده شده كه همواره از حالت‏يكنواختي گريزان بوده و در مقابل، از تحول و نوآوري در زندگي استقبال مي‏كند. اين تمايل در حالت عادي و در صورتي كه پذيرش تحول و نوآوري از روي آگاهي و به صورت تدريجي صورت پذيرد، ظاهر زندگي آدمي را خوشايند و دلپذير مي‏سازد. بنابراين ميل به خودآرايي و زيباسازي محيط زندگي امري فطري است كه به بركت آن، هم زمينه آراستگي صورت ظاهري محيط زندگي انسان فراهم مي‏گردد و هم انگيزه تعالي و تداوم زندگي اجتماعي و روابط صحيح انساني تقويت مي‏شود. بدين‏سان عواملي كه موجب ايجاد نفرت و انزجار افراد از يكديگر و يا موجب يكنواختي زندگي بشر مي‏شود، از محيط حيات اجتماعي دور شده و جنبه‏هاي مثبت كمال‏خواهي و زيبايي دوستي انسان، روز به روز شكوفاتر مي‏گردد. البته گرچه يكي از جلوه‏هاي كمال‏جويي و زيبايي دوستي انسان ـ به ويژه در دورة جواني ـ توجه به زيبايي ظاهر است؛ اما بايد مراقب بود اين فرايند، از حالت طبيعي خود خارج نشود؛ زيرا همة استعدادهاي فطري اگر از حالت طبيعي و معقول خود خارج شوند، جنبه انحرافي پيدا كرده، آثار سويي به بار مي‏آورند. جنبه تبليغاتي مد در بیشتر موارد، مفهوم واژه «مد» با «شعار»، ارتباطی نزدیک دارد. امروزه در جامعه ما واژه شعار به معنای سخن بی عمل به کار می ‏رود، در حالی که معنی واقعی آن «فهماندن» و «اعلان خلاصه» است. برای مثال گاهی می‏شنویم: کنگره فلان با شعارِ فلان بر پا شد یا شعار انجمن فلان این است. پس شعار؛ یعنی اعلان خلاصه هدف‏ ها و باورها. شعار همیشه در قالب لفظ نیست، بلکه گاهی نوعی از طرح، رنگ و لباس ویژه می‏تواند حامل پیام یک شعار باشد. یک پلیس با لباس مخصوص خود، به بیننده می ‏فهماند که: «من یک پلیس هستم.» نشانی که بر سربرگ نوشته ‏ای قرار می ‏گیرد، وابستگی آن را به یک شرکت، ادراه یا نوعی انجمن خبر می‏دهد. بنا براین، مد نیز نوعی شعار است و پیامی را آگاهانه به مخاطب منتقل می‏کند. رسول اکرم صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله نیز فرموده است: «مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُمْ؛ هر کس خودش را به گروه خاصی شبیه سازد، جزو آنها شمرده می‏شود». هر مد، درواقع، تابلوی تبلیغاتی یک فرهنگ یا خرده فرهنگ است. پس استفاده‏ کننده از یک مد، باید به مثبت یا منفی بودن فرهنگ آن مد توجه کند و زمام فکر و عمل (در نتيجه هويت و شخصيت) خود را بدون بررسی دقیق، در اختیار آن مد و صاحبان فرهنگی آن قرار ندهد. بسیاری از شرکت‏های تجاری و تولیدی برای اینکه تعدادی از مردم، محصولات نشان‏دار آنها را مصرف کنند، هزینه‏ های هنگفتی می ‏پردازند. برای نمونه، در ساخت فیلم‏ها و سریال‏ها و مسابقات ورزشی، به عنوان حامی مالی برخی اشخاص حقیقی و حقوقی سرمایه‏ گذاری می‏کنند تا برای چند لحظه، نشان آن شرکت به نمایش درآید. جریان‏های فکری، بیشتر از راه مد و تبلیغ باورهای خاستگاه خود، حضور و گسترش می‏یابند. در کشورهای غربی، حزب‏ها، جمعیت‏ها و گروه‏های فراوانی با باورهای گوناگون دینی، سیاسی، اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی وجود دارند که اعتقادهای آنها در بیشتر موارد با هویت اسلامی و ایرانی ما سازگار نیست، به‏ ویژه گروه‏هایی مثل: شیطان‏ پرستان، هم‏جنس‏ گرایان و فمینیست‏ها. این گروه‏ها برای خود شعارهایی در نوع لباس، نوع دوخت، ترکیب رنگی، طرح خاص، آرایش مو و چهره، دست‏بندها و گردن ‏آویزها فراهم آورده‏ اند. از این رو، استفاده از نشانه‏ های مد آنان می‏تواند به معنی وابستگی به آن جمعیت‏ها، پذیرش آنها، علاقه به آنها، هم‏فکری و هم سویی با آنها و تبلیغ‏شان باشد. کار منطقی آن است که پیش از پیروی کردن از این مدها، به شناخت کافی درباره آن گروه، هدف‏ها و باورهای آنها دست یابیم. در غیر این صورت، حرکتی انفعالی و بی‏ پایه و تقلیدی کورکورانه شکل خواهد گرفت. نگاه اسلام به مد خوشبختانه اسلام كه كامل ترين و جامع ترين دين الهي است و همه نيازهاي كه مربوط به كمال و شكوفايي انسان است را در بر دارد ديني است مترقي و احكام آن هماهنگ تغييراتي است كه در زندگي بشر به وجود آمده و در آينده به وجود مي آيد به عبارت ديگر اسلام زمان و مكان و تاثير آن در زندگي بشر را مد نظر دارد لذا هيچ گاه يك مسلمان واقعي انساني تك بعدي و عقب افتاده از تحولات و پيشرفت هاي زمان خودش نيست اسلام انسانها را همواره تشويق به آموختن علوم و فنون مي كند و به هنر و آراستگي ارج مي نهد در عين حال بر حفظ ارزشهاي اخلاقي و مسائل معنوي كه در رسيدن به كمال نقش اساسي دارد تاكيد مي كند بنابراين اگر ما به اسلام واقعي معرفت پيدا كنيم هيچ گاه تك بعدي نخواهيم بود اما عدم آگاهي ما به دستورات اسلامي موجب مي شود ما تلقي صحيحي از اسلام نداشته باشيم و گاهي اوقات دچار تعارضاتي نيز بشويم اسلام همانطور كه انسانها را دعوت به خود سازي و طهارت مي كند به آراستگي ظاهر نيز توجه دارد تا جايي كه نظافت را نشانه ايمان مي داند طبيعي است كه آراستگي ظاهري در هر زماني متناسب با شرايط آن زمان و فرهنگ حاكم بر آن جامعه است لذا اسلام انسانها را در نوع لباس پوشيدن يا رنگ لباس يا نوع آرايش محدود نكرده است كه مثلا فقط مثل عربها لباس بپوشيد بلكه آنچه مورد نظر است اصل پوشش است و چنانچه عفاف انسانها حفظ شود مفسده اي به دنبال ندارد بنابراين نوع آرايش يك جوان آسيايي و شرقي با نوع آرايش يك جوان غربي متفاوت است در عين حال هر دو مي تواند آراستگي مورد نظر اسلام باشند به شرط اينكه با ارزشهاي الهي و ساير احكام و دستورات دين منافات نداشته باشد. از طرفي هويت ايراني ما نيز اقتضا مي‌كند كه بر آثار تمدن و فرهنگ خود پايبند باشيم و جلوه ها و نمادهاي فرهنگي ايراني را زنده كنيم و دچار خودباختگي فرهنگي و انفعال در برابر فرهنگهاي بيگانه نباشيم هويت فرهنگي امري است كه همه ملتها به تاريخ خود توجه و افتخار مي‌كنند و سعي در حفظ آن دارند. از منظراسلامي سه متغير مهم در شکل گيري ديدگاه اسلامي پيرامون پوشش نقش دارد: اصول کلي که اسلام در مورد پوشش دارد. مقتضيات زمان و مکان. سلايق شخصي. اسلام در مورد لباس پوشيدن مرد و زن، بر دو نکته اساسي تکيه دارد: اين که لباس به گونه اي باشد که رعايت عفاف و پاکدامني را نموده و از هر نوع شکل، رنگ، مُدي که باعث تهييج و بر انگيختن احساسات شهواني شود، عاري باشد. پرهيز از شباهت به کفار و تقليد از آنان، به عبارت ديگر لباس به گونه اي نباشد که يک فرد مسلمان هويت فرهنگي خود را تباه کرده و اسير روحي و رواني کفار گردد. نتيجه اين دو اصل اسلامي اين است که جوان مسلمان و مؤمن تنوع طلب، چه دختر باشد و چه پسر با رعايت اين دو محور، آزاد است به هر شکلي که مي خواهد لباس بپوشد، از رنگ هاي گوناگون استفاده کند، مدها و مدل هاي تازه اختراع کند، تمام اينها – با رعايت دو نکته فوق و برخي موارد ديگر مثل اينکه پوشيدن لباس حرير و طلاجات براي مردان يا لباس شهرت حرام است- براي جوانان مومن مباح و مجاز است. و مطابق آن چيزي که از روايات و احاديث اسلامي فهميده مي شود، اسلام براي تمام فرهنگ ها و قوميت ها و منطقه ها برخلاف اختلافات و تفاوت هايشان يک نوع لباس و پوشش خاص تجويز ننموده است. از اين روست که لباس خاص اميرالمومنين (عليه السلام) در زمان امام صادق (عليه السلام) مورد تاييد ايشان قرار نگرفته و به حماد بن عثمان مي فرمايد: « خّيرُ لِباسُ کُلِّ زَمَانٍ لِبَاسُ اَهلِهِ» يعني «بهترين لباس هر زمان لباس اهل همان زمان است. » و به فرموده شهيد مطهري: « از نظر كفش و كلاه و لباس نيز اسلام مد مخصوصي ‏ نياورده است. از نظر اسلام زبان انگليسي و ژاپني و فارسي يكي است. اما… اما اسلام يك چيز ديگر گفته است. گفته شخصيت باختن حرام است. مرعوب ديگران شدن حرام است. تقليد كوركورانه كردن حرام است، هضم شدن‏ و محو شدن در ديگران حرام است. طفيلي گري حرام است. افسون شدن در مقابل بيگانه مانند خرگوشي كه در مقابل مار افسون مي ‏شود حرام است، الاغ‏ مرده بيگانه را قاطر پنداشتن حرام است. انحرافات و بدبختيهاي آنها را بنام پديده قرن جذب كردن حرام است اعتقاد به اينكه ايراني بايد جسما و روحا و ظاهرا و باطنا فرنگي بشود حرام است.» نفرت خداوند از كافران بطوري است كه شبيه شدن به آنان را نيز توسط مسلمانان جايز نمي‌داند. ﴿ وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُون‏﴾ هود،۱۱۳ « و به كسانى كه ستم كرده‏اند تمايل نشان ندهيد كه آتش [دوزخ‏] شما را مى‏گيرد در حالى كه غير از خدا شما را مولا و سرپرستى نيست و آن‏گاه يارى نخواهيد شد». در احاديث معصومين نيز تشبه به كفار يعني شبيه به آنان شدن نيز مذموم شمرده شده است. مدگرايي و هويت در قرآن مد کلمه‌ای فرنگی است، در کنار مد کلمه‌ای دیگری به نام الگو قرار دارد که میتوان آن را از نظر مفهوم با کلمه عربی اسوه مقایسه کرد. در اصطلاح، مد تنها به مظاهر و نمادهای زندگی روزمره اشاره میکند و تنها بخشی از مقدمه الگو پذیری است. در دیدی وسیعتر الگو پذیری شامل رفتار و منشهای اجتماعی، فردی در زندگی است و محدود به ظواهر زندگی مادی و صورت زندگی نمیباشد. انسانها و جوامع انسانی برای نمایش روحیات، علایق و محتوای مطلوب زندگی خویش، به علایم و نمایه‌ها نیاز دارند و مدها و الگوها همان مظاهر و نمایه‌ها هستند. از آن جا که گرایش به الگو و مد که از جمله گرایشهای انسان است و روح انسان از یک نواختی، گریزان بوده و میل به تنوع دارد، قرآن کریم که کتاب هدایت و پاسخ گو به نیازهای فطری انسان است، به این نیاز مهم بشر (نیاز به الگو) پاسخ گفته است و انسانها را به الگو پذیری از شخصیتها و چیزهایی که باعث کمال میشود تشویق کرده و از مدهایی که منجر به از خود بیگانگی میشود بر حذر داشته است. قرآن کریم، برای پیمودن مسیر کمال، پیامبران و اولیأ الهی را الگوی انسان معرفی کرده و پیامبر اکرم(مظهر انسان کامل و بهترین فرد عالم) را بهترین سرمشق انسانها قرار داده است; لَّقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُواْ اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الاْ ئَخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا (احزاب، ۲۱) در مقابل این نوع الگو، انتخاب هر چه که باعث شود، انسان از مسیر واقعی منحرف شود و در مسیر دوری از خدا و سعادت جاودانه اخروی گام بردارد، به عنوان الگوها و مدهای نامناسب مطرح شده است. در قرآن مجید بارها نسبت به غفلت از خود و سرسپردگی انسان نسبت به غیر خدا هشدار داده شده و از بت پرستی، پیروی از شیطان، هوای نفس، تقلید کورکورانه از نیاکان و بزرگان و دیگران، نکوهش شده است. مفاهیم یاد شده در فرهنگ بشری و بینش اسلامی مفاهیمی آشنا و قابل درکند. این مفاهیم را میتوان از زاویه مسأله مد پرستی که منجر به از خود بیگانگی میشود نگریست و جلوه تازهای به آنها بخشید. به هر حال، مد پرستی و از خود بیگانگی در منظر قرآن یک حالت روانی و فکری است که دارای لوازم، نمودها و آثاری است. انسان مد پرست، هویت دیگری را هویت خود می‌پندارد و این هویت دیگر هر چه باشد، انسان از خود بیگانه، تصویری متناسب با آن، از خود خواهد داشت.

 

خواندن این موارد پیشنهاد می شود:
Translate »