جامعه اسلامی و مدگرایی

مد و مدگرایی در جامعه اسلامی-ایرانی پیچیدگی خاصی دارد. اسلوب فرهنگ کشور ما با بسیاری از المان‌های موجود در دنیای فشن مغایرت داشته و سوالاتی اساسی بوجود می‌آورند که تجزیه‌وتحلیل آن به مساله‌ای بغرنج تبدیل شده است. مد تعاریف متفاوتی دارد از جمله: ۱٫ «مد»ها الگوهای فرهنگی‌ای هستند که توسط بخشی از جامعه، پذیرفته می‌شوند و دارای یک دوره‏ زمانی نسبتاً کوتاه‌اند، سپس فراموش می‌شوند. ۲٫ «مدگرایی» آن است که فرد، سبک لباس پوشیدن و طرز زندگی و رفتار خود را طبق آخرین الگوها تنظیم کند و به محض آن که الگوی جدیدی در جامعه رواج یافت، از آن یکی پیروی نماید. ۳٫ «مد» رایج شدن شیوه‌ای از زینت در ابعاد مختلف زندگی است. مانند طرز لباس پوشیدن، طرز آرایش، طرز چیدمان دکور خانه، شیوه نما سازی ساختمان و مدل ماشین. با اندکی دقت پی می‌بریم که مد به جنبه زینت و تجمّل زندگی یا به عبارت دیگر به جنبه زیباشناختی زندگی انسان مربوط می‌شود. برای مثال لباس کارکردهای گوناگون دارد از جمله حفظ از سرما و گرما و … که یکی از آنها جنبه زینت بودن آن است. مد دقیقاً به این بُعد مربوط می‌شود. یا نما سازی برای ساختمان جنبه حفاظتی هم دارد اما مد به جنبه زیباشناختی آن مربوط می‌شود. * گستره‏ مد گستره‏ مد به اندازه‏ى گستره‏ زندگی انسان است و تمامی شئونات آن را در بر می‌گیرد. به طور کلی هر کجا که پای جنبه زیبا شناختی در میان باشد، مد هم آنجا حضور دارد. عرصه پوشش، آرایش، محیط آرایی، مدل ماشین، مدل کیف، لوازم منزل،حتی ادبیات سیاسی، شیوه احوال‌پرسی، و خلاصه جنبه‌های زیبا شناختی همه متاع‌ها و کالاهای دنیوی، گستره مد و مد گرایی هستند. اما با وجود آن که مد و مدگرایی کل گستره‏ زندگی را در بر می‌گیرد، پوشاک و سبک و شیوه‏ى آرایش، شاخص ترین کالای مد شونده محسوب می‌شوند. هرچند مد همواره در بین همه نسل‌ها و عصرها وجود داشته است، اما آهنگ رشد آن تا دوره معاصر بسیار کند بوده است. در دوره معاصر به ویژه در چند دهه اخیر در واقع مد و مد گرایی به افراطی‌ترین حد خود رسیده است. شکی نیست که گسترش وسایل ارتباط جمعی همانند ماهواره و اینترنت از یک طرف و ارتقای سطح زندگی و رفاه و افزایش نقدینگی موجود در جوامع از علل اصلی آن هستند. از طرف دیگر معمولاً مدها در بیشتر فرهنگ‌ها ظهور پیدا کرده و امری اجتناب ناپذیر‌ند. هیچ فرهنگی یافت نمی‌شود که کلمه مد در آن نا آشنا باشد، لکن در فرهنگ‌های مختلف ظهور و بروز مد و مدگرایی نسبی و متفاوت است.معمولاً جوامع دینی که هنوز به سنت‌های دینی خود پایبند هستند، پدیده مد و مد‌گرایی در آنها کند و ضعیف است. * علل و عوامل پیدایش مد علاوه بر زیر ساخت‌های تاریخی و اجتماعی، مدگرایی در بین جوانان از یک سری اصول و سازه‌های روان‌شناختی نیز تبعیت می‌کند و با انگیزه‌ها و نیازهای چندی در ارتباط است. ۱٫ تنوع طلبی و نوگرایی انسانها فطرتاً تنوع طلب هستند. در این میان جوانی، فصل تازه‌ای در زندگی و سرآغاز ورود انسان به جهان پرشور و رنگارنگ است که غرایز طبیعی در شکل‌دهی آن، نقش اصلی را بر عهده دارند. تنوّع دوستی و نوگرایی در دوره جوانی به اوج خودش می‌رسد. تنوع‌طلبی بیشتر در جنبه‌های زیبا شناختی زندگی جاری است. از این رو تنوع‌طلبی از علل و منشاء‌های اصلی مد به حساب می‌آید. ۲٫ همانند سازی همانند سازی در مکتب روان تحلیلگری به فرایندی ناهشیار اطلاق می‌شود که فرد، طی آن، ویژگی‌ها، نگرش‌ها و الگوهای رفتاری فرد دیگری را برای خود سرمشق قرار میدهد و با تقلید از نگرش ها و ویژگی رفتاری وی احساس می‌کند که مقداری از قدرت و کفایت او را نیز به دست آورده است. منبع اصلی همانند سازی در دوران کودکی والدین هستند؛ زیرا کودک، اولین و بیشترین برخورد را در زندگی با والدین خود دارد؛ اما در دوران نوجوانی که فرد از والدینش فاصله می‌گیرد، الگوهایی را که خود را با آنها شبیه کرده است، از دست الگوهای دیگر، یعنی از طریق همانند سازی های جدید با دیگری، پر شود. به اعتقاد روانشناسان، همین خلأ و احساس ناامنی ناشی از آن باعث می‌شود که نوجوان در مسیر خود به راه حل‌هایی متوسّل شود که این راه حل‌ها از طریق همانند سازی با شخصیت‌هایی است که الگوی نوجوان قرار می‌گیرند. این شخصیت‌ها می‌توانند شخصیت‌های معروف گذشته، هنر پیشه‌های سینما، نوازندگان و آوازخوانان، و یا گروه‌های مختلفی مانند «هیپی»ها باشند و فرد، خود را از نظر ظاهری شبیه آنها ساخته، در شیوه‏ لباس پوشیدن و طرز رفتار با آنان همانندسازی کند. به محض این که یک هنرمند یا ورزشکار لباسی را بپوشد و در صحنه‌ای ظاهر شود، جوانان با وی همانند سازی نموده، سعی می‌کنند به عنوان مد، آن را در جامعه طرح کنند. ۳٫ رقابت و چشم و همچشمی با دیگران انگیزه‏ رقابت و چشم و همچشمی با دیگران، از دیگر عوامل پیروی از مد در بین جوانان و نوجوانان محسوب می‌شود. این انگیزه، در همه‏ى افراد وجود دارد و به گونه‌های مختلف بروز می‌کند. رقابت اگر در زمینه‌های مثبت جهت داده شود، باعث پیشرفت و رشد و تکامل معنوی فردی می‌شود؛ اما اگر جهت‌گیری آن به سوی امور مادّی و مدپرستی باشد و فرد، سعی کند از لحاظ ظاهری (و مثلاً در سبک و شیوه‏ى لباس پوشیدن) از دیگران عقب نماند، سرانجام خوبی نخواهد داشت. ۴٫ مدگرایی و التزام ناشی از دوستی یکی از عوامل پیروی از مد در بین جوانان و نوجوانان، ترس و نگرانی از مجازات‌های خصوصاً غیر رسمی از سوی دوستان است. لذا تحقیر و تمسخر، پوزخند زدن و متلک گفتن اطرافیان و ترس از آن، باعث می‌شود که جوانان و نوجوانان از مدهای رایج پیروی کنند. ۵٫ مدگرایی و جلب توجه دیگران افرادی هستند که با تعویض و تغییر هر روزه‏ لباس و آرایش خود و خریدن لباس‌های گران قیمت و مد روز، درصدد جلب توجه دیگران بر می‌آیند. استفاده از لباس‌های چسبناک، برّاق و رنگارنگ، کفش‌هایی با پاشنه‌های خیلی بلند، آرایش تند با رنگ‌های غیر طبیعی و ..باعث جلب توجه دیگران شده، نگاه‌هایی را به خود معطوف می‌دارد. ۶٫ مدگرایی و تشخّص طلبی برتری‌جویی و تشخّص‌طلبی از دیگر عوامل پیدایش مد در بین جوانان است. افرادی که خود را برتر از دیگران و مربوط به قشر مرفّه جامعه می‌دانند، سعی می‌کنند این برتری را در گویش، لباس پوشیدن، محیط آرایی و سبک آرایش و زیور آلات خود نشان دهند و لذا مدهای جدید را مطرح می‌کنند. تورشتاین وبلن (Veblen Thorstein) مد را وسیله‌ای برای این که افراد، نشان دهند ثروتمند و با شخصیت و یا دارای اندیشه‌ای خاص هستند، می‌داند؛ لذا به محض این که مدی در جامعه گسترده شد، اشراف‌زادگان و ثروتمندان به سراغ این مد جدید می‌روند؛ زیرا مد قدیمی دیگر آنها را از طبقات دیگر جامعه متمایز نمی‌کند. از طرف دیگر در پدیده مدگرایی گاهی افراد سعی می‌کنند ظاهر خود را همانند طبقات بالای جامعه جلوه دهند و متعاقب این قضیه قشر بالا برای حفظ موقعیت و فاصله قبلی به سرعت معیارها و ارزش‌های خود را تغییر می‌دهد تا برتری‌اش از بین نرود. تداوم این جریان، چرخه‌ای دائمی را سبب می‌شود که قشر پایین و متوسط همواره در حال تبعیت از قشر بالا و قشر بالا در حال تغییر معیارهای خود است،یعنی طبقه بالا پدید آورنده مد و طبقات متوسط و پایین مصرف کننده آن هستند. * نقش تولید کنندگان در اشاعه‏ مد شرکت‌های تولیدی از طرق روان سنجی و شناخت روحیات افراد جامعه و با توجه به همین روحیه‏ى نوگرایی و میل به امروزی شدن در جوانان، هر روز، یک فرم شلوار، پیراهن، کفش، کلاه، عینک، گوشی تلفن و… را عرضه می کنند و اندک تغییری از جانب آنها، یک مد جدید می شود و حتّی گاهی برای آن که کالای تولیدی شان زودتر در جامعه مد شود، از یک فرد مشهور (مثل یک هنرمند سینما یا ورزشکار)، با اعطای مبلغ زیادی پول، می خواهند که برای یک بار هم که شده، از آن کالای جدید استفاده کند و در فیلم یا صحنه‏ى تلویزیون، ظاهر شود. یکی از دلایل عمده ای که تولید کنندگان و طرّاحان خارجی توانسته اند در سطح جهانی برای خود، جایی باز کنند و مد آفرینی داشته باشند، آشنایی آنها با مبانی روان شناختی «تأثیرگذاری» و به کارگیری روش ها و اصول فنّی مناسب در کار است، در حالی که تولید کنندگان داخلی و محدود، معمولاً به الگوبرداری و تقلید از آنها می پردازند و به نحوی مدهای غربی را در جامعه ترویج می کنند. * رسانه ها و ترویج مد شبکه‌های تلویزیونی داخلی از طریق فیلم‌ها و سریال‌ها که غالباً در خانه‌های اعیانی و شرافی و با بازنمایی سبک و مدهای رایج این قبیل طبقات ساخته می‌شوند، شبکه‌های‌ ماهواره، مجلات و پایگاه‌های فعّال اینترنتی، انواع مدهای جدید را تبلیغ می‌کنند و از این طریق، زمینه را برای گرایش خانواده‌‌ها و بخصوص جوانان به سوی مدهای نو مهیا می‌سازند. * نقد و بررسی مد از آنجا که پایه و اساس مد و مدگرایی، تقلید است؛ ضروری است ابتدا به نقد و بررسی تقلید بپردازیم. تقلید غالباً یک رفتار منفی و مذموم تلقی می‌شود. چنانچه مولوی هم در این راستا فرموده است: از محقق تا مقلّد فرقهاست / این یکی داوود و آن دیگر صداست مردمان را تقلیدشان بر باد داد / ای دو صد لعنت بر این تقلید باد مذمّت کنندگان تقلید، آن را ویژگی برخی حیوانات و پرندگان مانند طوطی دانسته اند.از این رو معتقدند تقلید در شأن یک انسان کمال یافته نیست که مختار و موجودی انتخابگر آفریده شده است. در قرآن کریم هم تقلید در دین و شریعت مذمت شده است: وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ شَیْئًا وَلاَ یَهْتَدُونَ (بقره/۱۷۰) «و هنگامی که به آنها گفته شود از آنچه خدا نازل کرده است پیروی کنید، می‏گویند: بلکه ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم پیروی می‏نمائیم، آیا نه این است که پدران آنها چیزی نمی‏فهمیدند و هدایت نیافتند؟!» اما به نظر می‌رسد این مذمت‌ها مربوط به تقلید منفی و نامعقول است. نه تقلید مثبت و معقول. لذا این پرسش پیش می‌آید که مگر تقلید مثبت ومعقول هم داریم؟ بسیاری از فنون و مهارت‌ها در واقع با تقلید بین ملل و جوامع گسترش یافته است. برای مثال گاو آهن را یک قومی ابداع کرده است، سپس در بین سایر ملل گسترش یافته است. یا طرز کشت بسیاری از محصولات یا طرز ساخت بسیاری از بناها و اجزا بناها. یا خاکریز زدن در جبهه‌های جنگ یا کانال کندن در خطوط مقدم جنگ همگی بر اساس تقلید گسترش یافته است. چنانچه نقل است در جنگ خندق، مسلمانان با تقلید از ایرانیان از طریق سلمان فارسی، اقدام به حفر خندق نمودند و پیروز شدند. پس تقلید مبتنی بر عقلانیت و خردورزی نه تنها منفی نیست بلکه باعث رشد و توسعه است. حال نوبت به بررسی این پرسش می رسد که آیا تقلید موجود در مد ومدگرایی از نوع منفی ومذموم است یا از نوع مثبت و معقول؟ متأسفانه تقلید موجود در مدگرایی معاصر، اکثراً منفی و کوروکورانه است. چون در اکثر مواقع مشاهده می‌کنیم شکل و شیوه مورد تقلید، نه با عقل می‌سازد و نه با معیار‌های علمی و دینی. برای مثال شیوه اصلاح سر رایج در برخی گروه‌های موجود در جوامع غربی با هیچ یک از موازین زیباشناختی سازگار نیست. اما متأسفانه مورد تقلید در جامعه ما واقع می‌شوند. یا شیوه برخی از نواها و موسیقی‌ها نه تنها با ذائقه فرهنگی ما سازگار نیست، بلکه اساساً با اصول علم موسیقی هم سازگاری ندارد و نوعی توهین و فحش به ساحت موسیقی تلقی می‌شوند. اما با تقلید از برخی سبک‌های رایج در غرب، در جامعه ما رایج می‌شوند. یا تا همین اواخر پوست سیاه و چهره سیاه یک ویژگی منفی تلقی می‌شد و دارندگان آن، انسان‌های درجه دو یا نیمه انسان تلقی می‌شدند. اما همینک بعضاً افراد با تحمل رنج‌های فراوان، هزینه‌های سنگینی متحمل می‌شوند تا صورت را سیاه و به اصطلاح برنزه کنند. به این ترتیب دیری نمی‌پاید که آویزان کردن حلقه‌های کلفت و درشت از بینی‌ و شاخ‌ و دُم گذاشتن هم به تبع برخی افراد قبائل آفریقایی یا سرخپوستی مد می‌شود. اما اگر شیوه‌هایی از پوشش و غیرپوشش در جوامع دیگر رایج باشد که مورد تأیید عقل و شرع باشد، با حفظ هویت و اصالت فرهنگی خود، تقلید و اقتباس از آنها مذموم نخواهد بود. از طرف دیگر گاهی مد جدید ناشی از تقلید نیست، بلکه حاصل ابتکار و خلاقیت یک طراح لباس یا خیاط و غیره است. در این صورت هم اگر مطابق با موازین شرع و عقل باشند، موجه و معقول خواهند بود. * نتیجه نهایی مد و مد گرایی که غالباً ریشه در زیبایی جویی و تنوع طلبی دارد، اگر در چهارچوپ موازین شرعی و عرفی باشد و اگر مورد تأیید عقل باشد، اشکالی ندارد، بلکه نیک ارزیابی می شود. اما اگر ناشی از تقلید کورکورانه و میمون وار از بیگانگان باشد، بسیار مذموم و منفی ارزیابی می شود که در شأن انسانهای کمال یافته و فرهیخته نیست. * موازین و بایدها و نباید های شرعی ۱٫مد و مد گرایی نباید منجر به اسراف شود. لباس و غیر لباس از وسایل زندگی هنگامی دور انداخته می‌شود که یا پاره شود یا مندرس و رنگ و رو رفته شود یا تنگ و کوتاه شود و از این قبیل، و الا صرف به بازار آمدن مد و مدل جدید نمی‌تواند مجوز و دلیل عقلانی برای دور انداختن یک کالا باشد. این کار یکی از مصادیق اسراف است و اسراف از جمله گناهان کبیره است. وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ (انعام/ ۱۴۱) وَأَنَّ الْمُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ ( غافر /۴۳) وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِی الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ (یونس/ ۸۳) ۲٫مد اقتباس شده بایستی مطابق حدود شرعی باشد. یعنی لباس بیرون در خانم‌ها به غیر از صورت و دست‌ها، بقیه قسمت‌های بدن را بپوشاند و همچنین چسبنده، مهیج و تحریک کننده نا محرم‌ها نباشد. وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَایُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ … وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (نور/۳۱) «و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که طبعا از آن پیداست و باید روسرى خود را بر سینه خویش [فرو] اندازند و زیورهایشان را جز براى شوهرانشان و… آشکار نسازند… نکنند و پاهاى خود را [به گونه‏اى به زمین] نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته مى‏‌دارند، معلوم گردد اى مؤمنان همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه کنید امید که رستگار شوید» طبق این آیه پوشاندن گردن و سینه واجب است. چون می فرماید: «روسری یا مقنه را تا سینه فرو بیندازند». که متأسفانه می‌بینیم گاهی رعایت نمی‌شود. ۳٫ رعایت عرف جامعه؛ برای مثال عرف جامعه ما پوشیدن شلوارک بوسیله مردان در بیرون از خانه را قبیح و زشت تلقی می‌کند. ۴٫پرهیز از مباهات و فخر فروشی؛ فراوان دیده شده که لوازم موجود در منزل مانند لوازم صوتی و تصویری یا لوازم راحتی مثل مبل و … از کیقیت خوبی برخوردارند. اما صرفاً به خاطر فخر فروشی به فامیل‌ها یا دوستان با تحمل هزینه‌های گزاف تغییر داده می‌شوند. بنابراین انگیزه اصلی اکثر مدگرایی‌های افراطی و نامعقول، فخر فروشی و احساس تفاخر است، توجه به جایگاه فخر و فخر فروشی در دین کمال اهمیت را دارد. * تعریف فخر فخر یک حالت روحی و ذهنی است که باعث می‌شود فرد در حضور دیگری یا دیگران چنین وانمود کند که به خاطر داشتن مزیتی یا متاعی که دیگران حاضر فاقد آن هستند، نسبت به آنها برتر و بهتر است. توجه به این نکته ضروری است که زبان‌فروشی اکثراً زبان حال است نه زبان قال، یعنی فخر فروشان بیشتر با طرز رفتار و قیافه گرفتن خود شان اظهار فخر می‌کنند نه با زبان و سخن اگرچه گاهی هم با زبان وسخن این کار را می‌کنند. فرمول فخر: من بهتر از شما هستم چون دارای x هستم که شما فاقد آن هستید. مثالها: من والاتر از تو هستم چون از فلان نسب و حسبم من والاتر از شما هستم چون قد و قیافه من بهتر و زیبا تر است. توجه به این نکته ضروری است که هرچه قدر سطح فکر آدم‌ها پایین باشد، امور مورد تفاخر آنها هم نازل و کم ارزش‌تر می‌شود. حتی دیده شده است که برخی افراد به خاطر سنگ قبر والدین یا کمّ و کیف مراسم کفن و دفن فخر فروشی می‌کنند. اما خواص و انسان‌های سطح بالا هم دچار فخر و تفاخر می‌شوندگاهی به سبب علم خود (‌مانند دکتر پژوهان در سریال اغماء، گاهی به خاطر هنر شان گاهی به خاطر اوصاف اخلاقی شان و …) با اندکی دقت متوجه می شویم که همه ما انسانها در معرض فخر و تفاخر هستیم. نظر به اهمیت بحث فخر و تفاخر و نقش آن در مدگرایی منفی، آن را از دیدگاه قرآن کریم و احادیث هم بررسی می‌کنیم: اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا وَفِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ ی حدید۲۰ بدانید که زندگى دنیا در حقیقت بازى و سرگرمى و آرایش و فخرفروشى شما به یکدیگر و فزون‏جویى در اموال و فرزندان است [مَثل آنها] چون مَثل بارانى است که کشاورزان را رستنى آن [باران] به شگفتى اندازد سپس [آن کشت] خشک شود و آن را زرد بینى آنگاه خاشاک شود و در آخرت [دنیا پرستان را] عذابى سخت است و [مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودى است و زندگانى دنیا جز کالاى فریبنده نیست رسول الله(ص): من لبس ثوباً یباهی به، لیراه الناسُ لم ینظر الله الیه حتی ینزعه (کنز العمّال/۴۱۱۴۳) «هر فردی که برای مباهات و فخر فروشی و به خاطر خودنمایی لباس بپوشد، خداوند تا زمانیکه آن لباس را پوشیده است به او نگاه نمی کند[ کنایه از این که توجّه نمی‌کند، به او اعتناء و عنایت نمی‌کند]» علی (ع): «أهلک الناسَ اثنان، خوفُ الفقر و طلبُ الفخر» (بحار/ج۷۳/ص۲۹۰) «دو چیز مردم را هلاک کرده است: یکی ترس از فقر و دیگری به دنبال فخر بودن» علی(ع): «لاحُمقَ اعظمُ منَ الفخر» (غررالحکم و دررالکلم) «حماقتی بزرگتر از فخر فروشی نیست» علی(ع): «من صنع شیئاً للمفاخرة حشره الله یوم القیامة اسود» (بحار/ج۷۳/ ص۲۹۲) هر کسی برای فخر فروشی زمینه‌ای فراهم کند (سبب و وسیله‌ای فراهم کند) خداوند او در روز قیامت رو سیاه محشور می‌کند. فخر فروشی صفت شیطانی است. علی(ع): فی صفة الشیطان؛ «فافتخر علی آدم بخلقه». شیطان به سبب آفرینش خود به آدم فخر فروشی کرد. مدل و فرمول تفاخر شیطان چه بوده است؟ * درمان فخر ۱٫ تفکر در ماهیت جسمانی انسان علی(ع): «ما لابن آدم و الفخر؟ اوله نطفة و آخره جیفة لا یرزق نفسه و لایدفع حتفه» (نهج البلاغة/ حکمت ۴۵۴) بنی آدم را چه رسد که فخر فروشی کند؟ در آغاز نطفه است و در پایان مردار (چند روز که از دفن جنازه بگذرد، تبدیل به جیفه می‌شود)، قادر نیست روزی خود را بیافریند و قادر نیست مرگ را از خود دفع کند. ۲٫ یاد قبر و مرگ هر وقت دچار فخر شدیم برای رهایی از این بیماری روحی بهتر است به یاد قبر و مرگ بیفتیم. شاید علت مستحب بودن رفتن به قبرستان هر از چند گاهی، همین باشد که فخر و کبر را از انسان دور می‌کند. فردی که به کفش و کیف و لباس‌اش فخر می‌کند یا به ماشین و خانه و مدل تلویزیون خود فخر می‌کند، اگر بیاد بیاورد که چند صباح دیگر بدون همه این امور فقط با چند متر کفن راهی قبرستان خواهد شد، دیگر دچار فخر نمی‌شود. یا فردی که به سبب قد و قیافه‌اش دچار فخر و غرور شده است، اگر به‌یاد بیاورد که همین قد و قیفه تبدیل به سفره‌ای برای حشرات و کرم‌های زیر زمینی خواهد شد، دچار فخر نمی‌شود. علی(ع): «ضِع فخرکَ و اَحطِط کِبرَک و اذکر قبرَک» (نهج البلاغه / خطبه ۱۵۳) فخر را فرو بگذار؛ تکبّر را دور بینداز و قبر خود را یاد کن لازم به ذکر است که طبق احادیث یاد مرگ و معاد درمان بسیاری از مشکلات و امراض روحی است. قرآن کریم هم یکی از عناوین و اسامی آن شفا [شفاء لما فی الصدور] (درمان بخش) است، ۶۰ درصد آیاتش در باره معاد است. نیایش و از خداوند متعال خواستن، در نیایش مکارم‌الاخلاق صحیفه سجادیه چنین آمده است. که فرد گرفتار به فخر فروشی می‌توان هر روز چند مرتبه این دو جمله را تکرار کند و از خداوند بخواهد: «الهی هب لی معالی الاخلاق و اَعصمنی من الفخر»؛ خداوندا! صفات عالی اخلاقی را به من ببخش و مرا از فخرفروشی نگه دار! نتیجه نهایی؛ این که مد و مدگرایی که باعث فخرفروشی و مباهات شود، ناروا خواهد بود. * درمان مد گرایی افراطی چنانچه مد ومدگرایی معتدل در صورتی که در چهارچوب شرع و ارزش های ملی و فرهنگی باشد، مذموم نخواهد بود. اما مد گرایی افراطی یا خارج از چهارچوب شرع مذموم است و در صورت ابتلا بایستی از آن رهایی یافت. چون مدگرایی افراطی می‌تواند منجر به رشک و حسد ورزی، فشار و گرفتگی و ملال روحی وچندین ناخوشی و ناملایمات روحی دیگر شود. توان مالی افراد محدود است افراد و خانواده قادر نیستند هر روز با صرف هزینه‌های زیاد لباس یا لوازم زندگی که تازه مد شده‌اند را بخرند مگر با به زحمت و تکلّف انداختن خود و خانواده. به راستی می‌توان ادعا کرد که مدگرایی افراطی نوع مرض و بیماری روحی است که قبل از مزمن و علاج ناپذیر شدن آن بایستی به درمان و مداوا پرداخت. اما برخی از راه‌های درماناین بیماری عبارتند از: ۱٫ معمولاً انسان‌هایی که به لحاظ درونی و فکری پر نیستند، دچار مد گرایی افراطی می‌شوند. چون می‌خواهند خلاء روحی خود را با ظواهر و زینت های ظاهری پر کنند. به نظر می رسد ارتقاء فکری از طریق مطالعه و تفکر می توانند باعث ارتقای شخصیت بشود و دیگر فرد سراغ مد گرایی افراطی نرود. در این میان مطالعه کتاب‌های مورد تأیید اهل فن که در قلمرو فلسفه، عرفان راستین و … نقش به‌سزایی داشته دارد. ۲٫ تفکّر در آیات و احادیثی که به مذمّت و نکوهش ظواهر فریبنده زندگی دنیوی می‌پردازند. مانند: وَفَرِحُواْ بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا فِی الآخِرَةِ إِلاَّ مَتَاعٌ (رعد/۲۶) «ولى آنان به زندگى دنیا شاد شده‏اند و زندگى دنیا در [برابر] آخرت جز بهره‏اى [ناچیز] نیست» وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیَاةِ الدُّنیَا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَرِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَأَبْقَى (طه/۱۳۱) «و هرگز چشمان خود را به نعمت هایی که به گروههایی از آنها داده ایم، مدوز. این ها شکوفه‌های زندگی دنیاست تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است.» لاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ (حجر/۸۸) و به آنچه ما دسته‏هایى از آنان [=کافران] را بدان برخوردار ساخته‏ایم چشم مدوز و بر ایشان اندوه مخور و بال خویش براى مؤمنان فرو گستر. ۳٫چنین نیست که خداوند انسانها را به سر خود رها کرده باشد، بلکه حق تعالی الگوهایی معرفی فرموده است و از انسانها خواسته است از آن الگوها تبعیت کنند.مطالعه زندگی کسانی که خداوند آنها را به عنوان الگو معرفی فرموده است. مانند همه پیامبران ، اوصیاء و ائمه معصومین(ع) و علما و صلحا و اولیاء الهی مانند حضرت مریم (علیها السلام)، می تواند افراد معتقد به دین را از فرو رفتن در مدگرایی افراطی باز دارد. “لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا ” (احزاب/۲۰) “قطعاً براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نیکوست براى آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد مى‏کند. شیفتگان و مقلدان فرهنگ و تمدن غرب هم برای رهایی از مدگرایی افرطی، می‌توانند به جای تقلید از اقشار سطح پایین غرب از قشر فرهیخته غرب تقلید کنند. قشر فرهیخته غرب، اهل علم، اهل مطالعه، اهل تحقیق و پژوهش هستند نه اهل مدگرایی افراطی. * دو نکته پایانی پیرامون مد و مدگرایی ۱٫ «مد» یک بحث میان رشته ای‌است. به رشته‌های جامعه شناسی، روان شناسی، انسان‌شناسی، فقه، اخلاق، مربوط می‌شود. بنابراین بحث جامع و کامل درباره مد و مدگرایی بایستی با حضور کارشناسان این رشته‌ها صورت بگیرد. ۲٫ زینت و تجمّل (زیبا سازی) را نبایستی با مد و مدگرایی خلط کرد. زینت و تجمّل با چارچوب خاص مورد تأیید و توصیه اسلام است.

 

خواندن این موارد پیشنهاد می شود:
Translate »