اگر بخواهیم ساعتهای هوشمند و دیگر وسایل شخصی تبدیل به محصولاتی فراگیر شوند، به چیزی بیش از زمان نیاز داریم؟ اگر فناوریها هم قرار بود اعترافنامهای بنویسند، شاید آغاز آن اعترافنامه به این صورت میبود:
«در ابتدا فقط اپل بود؛ این شرکت همهچیز میساخت و بدون اپل هیچچیزی وجود نداشت.»
توانایی اپل در بازتعریف جذابیت محصولات رایانشی باعث هجوم آوردن میلیونها وفادار به محصولات آن شد. این شرکت چهار بار به فناوریهای موجود جذابیت بخشیده است: نخست، با کامپیوترهای مکینتاش در سال 1984، آیپاد در سال 2001، آیفون در سال 2007، و آیپد در سال 2010. همین اواخر هم جمعیت هوادار و وفادار اپل دست به دعا شدند که این شرکت بار دیگر با عرضه ساعت مچی هوشمند، انقلابی دیگر برپا کند. در حال حاضر بسیاری از مؤسسات محصولاتی برای مچ دست تولید میکنند و الگوهای خواب و ورزش را میسنجند؛ اما تاکنون این رسته از محصولات برای دوستداران فناوری و ورزشکاران، شاهد انقلاب چشمگیری نبوده است. در روز نهم مارس سال جاری میلادی، اپل کارمندان خود را جمع کرد تا با آنها در مورد Apple Watch سخن بگوید و قرار است در ماه آینده، این محصول را روانه بازار کند. تیم کوک (مدیرعامل اپل) این محصول را «پیشرفتهترین» ساعتی میداند که تاکنون تولیدشده است. این ساعت، علاوه بر اعلام کردن زمان میتواند به فرمانهای صوتی نیز پاسخ دهد، ضربان قلب شخص را اندازهگیری کند، در هنگام پرداخت پول، درست مثل یک کارت اعتباری عمل کند و اعلانی باشد برای تماسها و ایمیلهای وارده. این ساعت میتواند بسیاری از برنامهها را که در گوشیهای هوشمند محبوب هستند، در خود جای بدهد و آنها را نشان دهد؛ همچون برنامههای مربوط به شبکههای اجتماعی و جالب آنکه این کار بدون نیاز به داشتن تلفن همراه قابل انجام است.قیمت این محصول از 350 دلار تا ۱۷ هزار دلار متغیر هستند و این ساعت میلیونها دلار درآمد نصیب اپل خواهد کرد؛ اگرچه تحلیلگران انتظارهای گوناگونی از این انقلاب دارند (نمودار ۱). چندان احتمال نمیرود که این ساعت در آینده نزدیک به موفقیت برخی دیگر از محصولات موفق اپل (که بالاترین فروش در تاریخ فناوری را داشتهاند) دست پیدا کند. باتری این ساعت تنها ۱۸ ساعت شارژ را در خود نگه میدارد. همچنین برای اینکه اپلواچ بتواند کار کند، باید در نزدیکی یک آیفون قرار داشته باشد که این مسئله تا حد زیادی از مفید بودن و کارایی آن میکاهد.
راهاندازی اپلواچ به داستان بزرگ دیگری نیز اشاره دارد: این انتظار که فناوریهای شخصی و پوشیدنی خیلی زود فراگیر خواهند شد. فناوریهای پوشیدنی، وسایل همراه شامل مدارات برای جمعآوری و نشان دادن اطلاعات، شامل بخش گستردهای از محصولات هستند؛ مانند لباسهای نوین که به اندازهگیری برخی از پارامترها میپردازند، یا عینکهایی که اطلاعات را در کنار تصاویر مناظر واقعی قرار میدهند. بنا بر اطلاعات مؤسسه پژوهشی IDC، برخی از وسایل شخصی شرکت 21m در سال گذشته فروخته شدند و در این میان، وسایل شخصی مورداستفاده در مچ دست ازجمله ساعت، در اکثریت بودند. مصرفکنندگان آماده هستند تا مبلغ معقولی را صرف چنین وسایلی بکنند (نمودار ۲). اما حتی در این صورت هم، علاقه آنها به خریدن این اقلام هنوز هم به گرد پای تعصبی که توسط بسیاری از شرکتهای سختافزار ساز برای سرمایهگذاری در آنها نشان داده شد، نمیرسد.غولهایی مانند سامسونگ، موتورولا، مایکروسافت و هوآوی، همگی در حال ساخت ساعتهای هوشمند هستند و در این میان، شرکتهای کوچکتر مانند Pebble هم بیکار ننشستهاند. گوگل که پیشتر تلاش کرد محصولی به نام Google Glass را تولید کند و از موفقیت چندانی برخوردار نبود و اکنون تمرکز خود را صرف فراهم کردن سیستمعاملی برای ساعتهای هوشمند کرده است. درواقع این احتمال وجود دارد که ایجاد سیستمعامل برای ساعتهای هوشمند، از فروش آنها سودآورتر باشد.
شرکتهای پوشاک ورزشی نیز سرگرم رقابت برای تولید کفش و زیرپوشهای دارای حسگر و مدارات بیسیم هستند. البته جاهطلبیهای شرکتها بسیار متغیر است. برای مثال، بعضی از شرکتها وسایل کوچکی تولید میکنند که برای ردیابی کودکانی که ممکن است از پدر و مادر خود دور شده باشند، از GPS استفاده میکنند. برای نمونه، شرکت تازهکار بریتانیایی CuteCircuit یک لباس هوشمند طراحی کرده که هنگام دریافت پیام نوشتاری دارای آغوش، باعث میشود تا شخص احساس کند در آغوش فشرده میشود.
حوزه سلامت نیز بازار بسیار داغی دارد. ساعت و سایر وسایل شخصی میتوانند به افراد کمک کنند تا به پایش فعالیتهای خود بپردازند و آنها را تشویق به ورزش کنند. ساعتهای اپل دارای «بازخور لمسی» هستند. درواقع این وسایل به فرد هشدارهایی میدهند؛ مثلاً به او یادآوری میکنند که باید بلند شوند چون مدتزمان زیادی است که نشستهاند. این ساعت همچنین برای مطالعه سلامت، قابلیتهای زیادی برای جمعآوری اطلاعات دارد. ما تازه در ابتدای راه جنبش «خود» هستیم که در آن افراد میزان زیادی از اطلاعات راجع به خودشان ردیابی میکنند تا از آنها استفاده نموده و شاید آنها را در اختیار بعضی از شرکتها نیز بگذارند. به یمن انقلاب گوشیهای هوشمند، اکنون تراشهها و حسگرها ارزانتر و کوچکتر شدهاند. استیسی بور از شرکت محصولات ورزشی آدیداس میگوید: «همین مسئله موجب شده تا وسایل دیجیتالی شخصی، از یک رؤیا به واقعیت تبدیل شوند.» بااینوجود، ممکن است نزدیک به پنج سال طول بکشد تا بتوان بهطور کامل از پتانسیل ابزارها استفاده کرد. خانم بور میگوید: «بهزودی دوران استفاده از فناوری گوشیهای هوشمند به سر خواهد آمد و شاهد استفاده گسترده از این وسایل شخصی پوشیدنی خواهیم بود.»
چند عامل موجب شده تا ساعتهای هوشمند و سایر وسایل شخصی، هنوز وارد بازار نشوند. عمر باتری بسیاری از آنها کوتاه است و همین باعث میشود از جذابیت کمتری برخوردار باشند. در این مورد، ساعت هوشمند موتورولا با نام Moto 360 یک استثنا است و درصورتیکه یک گوشی در نزدیکی این وسیله باشد، میتوان تا حد زیادی از آن استفاده کرد. بسیاری از مصرفکنندگان مایل نیستند سراغ وسایلی بروند که نتوان از آنها بهعنوان جایگزینی برای آنچه اکنون در اختیاردارند، استفاده کنند.
وسایل شخصی پوشیدنی، تاکنون از ظرافت و نیز سهولت در استفاده، آنچنانکه گوشیهای هوشمند دارای آن هستند، برخوردار نبودهاند. حتی مدلهای مد نیز که برای نمایش Google Glass استخدامشده بودند، تلاش زیادی میکردند نشان دهند این محصول خیلی شیک است. جیپی. گاوندر از مؤسسه پژوهشی Forrester میگوید بسیاری از شرکتها روی چالشهای مهندسی پیش روی خود متمرکز هستند و توجه چندانی به «مهندسی فرهنگی» که باید در مورد این وسایل انجام شود و آنها را تبدیل به محصولات قابلقبول نماید، ندارند. اپل، مدیران اجرایی باسلیقه از شرکتهای لوکسی همچون Burberry و Tves Saint Laurent استخدام کرده تا جذابیت هرچه بیشتری به ساعت خود ببخشد؛ اما هنوز هم مشخص نیست که در این راه چقدر موفقیت به دست بیاورد. به همان اندازه که ممکن است برای خریدن یک ساعت اشتیاق داشته باشیم، ممکن است خرید همچنین چیزی ناامیدکننده هم باشد. شرکتها پس از فروختن گوشیهای هوشمند به مصرفکنندگان، اکنون میگویند نگاه به پیامها روی مچ دست، روش بسیار کارآمدتری برای استفاده از زمان است. دیوید سینگلتون (مدیر مهندسی در گوگل) میگوید ساعتهای هوشمند به افراد این اجازه را میدهند تا ارتباط بیشتری با دیگران داشته باشند. اما واقعیت این است که در نظر دوستان و همکاران، نگاه کردن به ساعت مچی و چک کردن گوشی تلفن همراه، هر دو بیانگر یک کار هستند.
ولی بزرگترین چالش برای این فناوریهای پوشیدنی، عبارت است از فقدان یک برنامک جادویی. در حال حاضر ساعتها چیز بیشتری نسبت به گوشیهای تلفن همراه عرضه نمیکنند و حتی برخی از مدلهای آنها، در مقایسه با گوشیها بسیار ناکارآمد هستند. تیم باجارین از مؤسسه مشاورهای Creative Strategies میگوید طول خواهد کشید تا قابلیتهای ساعتهای مچی، از گوشیهای هوشمند پیشی بگیرند. این امر همچنین بستگی به تشویق برنامهنویسان به نوشتن برنامههایی دارد که بتوانند از امکانات این ساعتها، بیشترین استفاده را بکنند. کریس دیکسون از مؤسسه سرمایهگذاری Andreessen Horowitz میگوید در حال حاضر، گوشیهای هوشمند ذهن بیشتر برنامهنویسان را به خود مشغول ساخته؛ چراکه دارای صدها میلیون کاربر هستند، درحالیکه شمار کاربران این نوع از ساعتهای مچی، تنها به چند میلیون میرسد.
بسیاری از برنامهنویسان قبل از صرف وقت، انرژی و پول، منتظر خواهند بود تا ببینند کدام سیستمعامل در ساعتهای مچی فراگیر خواهد شد. اپل و گوگل در این مسابقه، رقابت تنگاتنگی دارند. آنها میخواهند سیستمی طراحی کنند تا عرصههای مختلفی از زندگی مردم را با هم یکپارچه سازد؛ از ساعت مچی و گوشی تلفن همراه آنها گرفته تا اتومبیل و لوازمخانگی آنها. برخی از تحلیلگران فکر میکنند سرانجام آن برنامه جادویی برای ساعتهای مچی، برنامهای خواهد بود که یک هویت دیجیتالی همیشگی برای کاربران فراهم سازند؛ به این صورت که بتواند گواهینامه رانندگی، کارت اعتباری، کلید خانه، سوییچ اتومبیل و کامپیوتر آنها را همگی در یک وسیله کوچک قرار بدهد که خیلی راحت روی مچ دست یا گردن بسته میشود.
برای اینکه ببینید چنین آیندهای چه شکل و شمایلی خواهد داشت، کافی است به پارک دیزنی ورلد (Disney World) در اورلاندو واقع در ایالاتمتحده سفری داشته باشید. دیزنی نزدیک به یک میلیارد دلار صرف ایجاد سیستمی کرده که در آن مردم برای سوارشدن به اتومبیل، پرداخت پول غذا و ورود به اتاق هتل، از یک مچبند به نام MagicBand استفاده میکنند. این فناوری برای میهمانانی که لازم است کارتهای کمی با خود حمل کنند، بسیار مناسب است؛ اما این کار برای آنها خرج اضافهای به همراه دارد. این مچبندها باعث میشوند تا دیزنی بهطور بلادرنگ اطلاعاتی در مورد میزان ترافیک و رستورانها کسب کند تا بتواند در جاهای موردنیاز، از تعداد کافی از کارمندان استفاده نماید.
اکنون سایر مؤسسات نیز گامهای نامطمئنی در این زمینه برمیدارند. خودروسازانی همچون هیوندای برنامههایی ایجاد کردهاند تا مردم از طریق آنها بتوانند از راه دور و از طریق ساعت مچی و گوشی خود، قفل اتومبیلشان را باز کنند و آن را استارت بزنند. برنامههای کاربردی مصرفی ازایندست، تنها راه برای دستیابی به موفقیت نیستند. این یک واقعیت است که در دهه گذشته میلادی، مصرفکنندگان بسیاری از خطوط و جهات فناوریهای نوین را ترسیم کردند؛ از پخش فیلم و آهنگ بهصورت آنلاین گرفته تا همکاری در کسبوکارهای همانند Airbnb و Lyft. اما گام بعدی در توسعه وسایل فناوری پوشیدنی و شخصی همچون ساعتهای مچی، ممکن است توسط کاربران تجاری برداشته شود. هنوز در روزهای نخستین این دوران به سر میبریم. آرنی لوند (یک مهندس ارشد در شرکت جنرال الکتریک) میگوید: «این روزها هر چیزی که میبینم، در فاز آزمایشی خود به سر میبرد.» بااینوجود، وسایلی همچون ساعتهای مچی در فضاهای کاری و به روشهای متنوعی میتوانند کارآمد باشند.
در کارخانهها و انبارها، با استفاده از عینکهای هوشمند میتوان به مکانیابی و بهکارگیری اقلام موردنیاز پرداخت و علاوه بر این، بهرهوری کارگران را نیز زیر نظر گرفت. مؤسسات استحصال معدن و صنایع نفت برای پایش ایمنی کارمندان در موقعیتهای خطرناک، از وسایلی همچون ساعتهای مچی هوشمند استفاده میکنند. یک شرکت تازهکار اسپانیایی با نام First V1sion سرگرم کار روی یک لباس ورزشی است که دارای یک دوربین است و طرفداران میتوانند بهطور لحظهای، از زاویه دید بازیکن در زمین بازی برخوردار شوند. شرکتهای بزرگی همچون Virgin Atlantic و Japan Airlines برای بهبود سرویس ورودی خود از عینکهای هوشمند و ساعتهای مچی استفاده میکنند و این مسئله درنهایت به نفع مصرفکنندگان است؛ اما خریداران وسایلی همچون ساعتهای مچی هوشمند، کسبوکارها هستند.
مسئله هزینه خرید و تجهیز کارکنان با ساعتهای مچی هوشمند برای شرکتها، بسیار کماهمیتتر از مسئله بنای سیستمهای کامپیوتری موردنیاز برای پشتیبانی از این وسایل و پردازش اطلاعات آنهاست. دیو میلر از مؤسسه فناوری Covisint میگوید این امر میتواند برای هر ساعت مچی با برنامه خاص موجود در آن، بالغبر ۵۰۰ هزار دلار شود.
فناوریهای پوشیدنی مانند ساعتهای هوشمند از پتانسیل ایجاد تحول در صنایع برخوردار هستند. درصورتیکه داروسازان نمایشگرهای پوشیدنی در اختیار بیماران قرار دهند، درمانهای کلینیکی را میتوان به صورتی ارزانتر و دقیقتر انجام داد. بیمارستانها و اعمال جراحی میتوانند برای کاهش نیاز ویزیتهای خانگی، از چنین نمایشگرهایی استفاده کنند. مؤسسات بیمهای نیز میتوانند به عصر جدیدی وارد شوند که در آن ریسکها و هزینه پوشش آنها را بتوانند کاهش دهند.
در حال حاضر، یک شرکت بیمهگذار آمریکایی در حوزه سلامت، نوارهای پایش سلامت در اختیار مشتریان خود قرار میدهد و برای کسانی که ورزش میکنند، وعده هزینههای درمانی بیشتری میدهد تا بهاینترتیب، همگان را به ورزش و کاهش ریسک تشویق نماید. بانکها نیز میتوانند به مشتریان خود که از ویژگیهای احراز هویت در فناوریهای پوشیدنی استفاده میکنند، پاداش دهند و بهاینترتیب، ریسک مربوط به سرقت کارتهای اعتباری را کاهش دهند.
فرصتهایی ازایندست، فراواناند؛ اما تنگناهایی نیز وجود دارند. بااینکه وسایل پوشیدنی تا حد بسیار زیادی شخصی هستند؛ اما همین مسئله ریسکهای خاص خود را به همراه دارد. با توجه به اینکه مصرفکنندگان بهطور فزایندهای اطلاعات مربوط به سلامت خود را بهطور الکترونیکی ذخیره میکنند، خطر اینکه بتوان از آنها سوءاستفاده کرد نیز افزایش میباید. در حال حاضر درصورتیکه یک وسیله فناوری پوشیدنی گم یا دزدیده شود، هیچ راه سرراستی برای باطل کردن و از بین بردن اطلاعات آن وجود ندارد. مارک اونیل از شرکت امنیت نرمافزاری فرانسوی Axway میگوید این وسایل، فرصت ویژهای برای مجرمان سایبری ایجاد میکنند. این قبیل نگرانیهای مصرفکنندگان باید برطرف شوند تا به همان اندازه که به محصولات سایر شرکتها علاقه نشان میدهند، به این نوع وسایل نیز اهمیت بدهند. اما موفقیت انفجاری گوشیهای هوشمند نشان از معجزهای دارد که هنگامیکه برنامهنویسان ذهن خود را معطوف استفاده از ظرفیت یک وسیله مملو از حسگر و توان رایانش میکنند، میتواند رخ دهد. هنوز روشن نیست که آن برنامه جادویی چه برنامهای خواهد؟